فهرست سرخط اخبار امروز،۲۴/آذر/۱۳۹۹:
- [cl-popup title=”خبر منتخب – «فارن افرز» پاسخ داد: افول آمریکا قطعی است؟ / فرصت و تهدید «چینهراسی»” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – «فارن افرز» پاسخ داد: افول آمریکا قطعی است؟ / فرصت و تهدید «چینهراسی»” align=”right” size=”xl”]دنیایاقتصاد – محمدحسین باقی : هنگامی که جو بایدن، رئیسجمهور منتخب آمریکا، سوگند یاد کند- احتمالا با ماسکی بر صورت و با وجود خانواده و مقامهایی که با فاصله از یکدیگر ایستادهاند- او به کشوری خواهد نگریست که به عقیده خیلیها در مسیر افول قرار دارد. مشکلاتی که موجب سوق دادن دونالد ترامپ به سوی ریاستجمهوری و حضور در دفتر بیضیشکل شد، از جمله افول طبقه متوسط و اختلاف داخلی مهلک، همچنان باقی است. ترامپ البته مشکلاتی را برای جانشین خود به ارث خواهد گذاشت: یک بیماری فراگیر، یک اقتصاد رو به افول، بدهیهای کلان، یک دموکراسی زخم برداشته و یک اعتبار جهانی رنگباخته. «کورت ام. کمپل»، رئیس و مدیر اجرایی گروه آسیا و معاون سابق وزیر خارجه در امور شرق آسیا و پاسیفیک و «راش دوشی»، مدیر طرح استراتژی چین در موسسه بروکینگز و محقق و نویسنده کتابهایی در مورد چین، در تحلیل ۳ دسامبر ۲۰۲۰ در مجله «فارن افرز» نوشتند: «افولباوری» یا اعتقاد به اینکه ایالاتمتحده بهطور غیرقابل بازگشتی از جایگاه برتر خود فاصله میگیرد، وسوسهانگیز است. اما چنین تقدیرگراییای گمراهکننده خواهد بود. ایالاتمتحده همچنان مزیتهای رشکبرانگیز خود را حفظ کرده است: جمعیت جوان، برتری مالی، منابع فراوان، مرزهای صلحآمیز، ائتلافها و اتحادهای قدرتمند و یک اقتصاد نوآورانه و خلاق. افزون بر این، چنان که ساموئل هانتینگتون دههها پیش در فارن افرز نوشت، ایالاتمتحده دارای ظرفیت غیرمعمولی برای خوداصلاحی است و افولباوران هم به شکل کنایهآمیزی «نقشی اساسی در جلوگیری از همان چیزی دارند که خودشان در حال پیشگوییاش هستند». برای ایالاتمتحده، افول بیشتر یک انتخاب است تا یک اجبار. مسیر نزولی از طریق سیستم سیاسی قطبیشده کشور طی طریق میکند در حالی که رئیسجمهور دموکرات بعدی با بنبست یا یک سنای جمهوریخواه تنگنظر مواجه خواهد شد. با این حال، مسیر برای دوری از افول ممکن است از منطقهای نادر بگذرد که مستعد اجماع از سوی هر دو حزب است: نیاز ایالاتمتحده برای مقابله با چالش چین. این چالش از بیشتر جهات یک انتخاب نیست. مقیاس و دامنه جاهطلبیهای روزافزونِ جهانی چین واقعیات ژئوپلیتیک هستند. اما بر خلاف کشمکشهای نظامی و گاهی موجودیتی با شوروی، رقابت چین و آمریکا عمدتا اقتصادی و فناورانه است. مقابله با این چالش مستلزم انواع سرمایهگذاریهای مجدد در رقابت و نوآوری آمریکایی است که برای احیا و نوسازی داخلی و رونق طبقه کارگر ضروری است. سیاستگذاران آمریکایی باید این دو دستور کار را به هم مرتبط سازند نه برای تقویت اضطرابهای مردم آمریکا بلکه برای روشن ساختن اینکه تحقق مهمترین وظایف داخلی تاثیراتی سالم هم بر خارج خواهد گذاشت. در عین حال، سیاستگذاران باید در برابر تمایل به افولباوری متداول و دیدن اینکه رقبای آمریکا ۱۰ برابر ما هستند مقاومت ورزیده و در عوض پاسخی بدهند که بدون دامن زدن به ترس و پیشداوری موجب خلاقیت و نوآوری شود. ورود یک رقیب بیرونی اغلب آمریکا را به سوی بهتر شدن خود سوق داده است؛ اگر خردمندانه برخورد شود، باز هم میتوان بهتر شد. طی دوره جنگ سرد، سیاستمداران آمریکایی تلاش کردند تا اختلافات در سیاست خارجی را «به حاشیه برانند». در این برهه از بنبست حزبی، اجماع داخلی میتواند بار دیگر در فراسوی سواحل آمریکا آغاز شود.افول باوری به مثابه سنتی آمریکایی // اضطراب آمریکاییها در مورد افول، تاریخی دور و دراز دارد و حتی بر قرن درخشان آمریکایی با میان پردهای از عدم اعتماد به نفس اشاره میکند. افولباوری به مثابه وارداتی اروپایی آغاز شد: کتاب پرفروش نویسنده آلمانی اسوالد اشپنگلر با عنوان «افول غرب»- که پس از جنگ جهانی اول در بحبوحه یک پاندمی منتشر شد- الهام بخش نسلی از آمریکاییهای بدبین بود که شامل هنری کیسینجر هم میشد؛ فردی که اغلب به خاطر چشم انداز افولباورانه اش «اشپنگلری» نامیده میشد. اما در حالی که افولباوران اروپایی اغلب تقدیرگرایانی بودند که در سایه امپراتوریهای از دست رفته مینوشتند، اما آمریکاییهایی که افول را پیشبینی میکنند عموما از این افکار برای ایجاد انگیزه، انرژی و ابداع و نوآوری مجدد استفاده میکردند. اولین موجِ افولباوری آمریکایی طی دوره رکود بزرگ در دهه ۱۹۳۰ آغاز شد. فاجعه اقتصادی، که از دل آن ظاهرا ژاپن و آلمان سریع تر از ایالاتمتحده بیرون آمدند- تردید آمریکاییها در مورد نظام خودگردانشان را دامن زد. ایالاتمتحده از طریق برنامههای ابتکاری «نیو دیل» (New Deal) که پرزیدنت «فرانکلین دلانو روزولت» از آن برای دوباره شکل دادن به اقتصاد آمریکا بهره جست به جایگاه قبلی خود بازگشت. در سال ۱۹۵۷، اتحاد جماهیر شوروی ماهواره اسپوتنیک خود را پرتاب کرد و موجب شد موج دوم افولباوری در میان آمریکاییها به غلیان در آید. اما خاطره قوی «نیو دیل» باقی ماند: ایالاتمتحده نهادهای حمایتی فدرال را برای تحقیق و توسعه برساخت که موجب شد این کشور به رهبر و پیشگام فناوری برای دهههای آتی تبدیل شود. افول باوری در موج سوم و طولانی دهههای ۶۰ و ۷۰ به اوج خود رسید. ایالاتمتحده در معرض ناآرامیهای اجتماعی و ترورهای سیاسی قرار گرفت؛ «برتون وودز» فروپاشید و رکود تورمی فرا رسید؛ استیضاح رئیسجمهور ریچارد نیکسون و سقوط سایگون همگی موجب پیش افتادن شوروی شد. اما سرانجام این تحولات، تعدیلات و نوسازیهایی را به بار آورد. ناآرامیهای اجتماعی موجب حرکت به سوی اصلاحات حقوق مدنی شد، استیضاح موجب تایید دوباره حاکمیت قانون شد، فروپاشی «برتون وودز» موجب برتری نهایی دلار شد، شکست در ویتنام نحوه تراکنشهای مالی را تغییر داد و حمله شوروی به افغانستان سقوط این کشور را سرعت داد. اما افولباوری آمریکا برای همیشه کنار نرفت. موج چهارم با فرسایش صنعتی، کسری تجاری و افزایش نابرابری همراه بود که موجب وارد آوردن شوک به رهبران آمریکا در دهه ۱۹۸۰ و اوایل ۱۹۹۰ شد و باعث شد «پاول تسونگاس»، سناتور اهل ماساچوست، اعلام کند که «جنگ سرد تمام است و ژاپن و آلمان پیروز شدند». اما با وجود این فشارها، ایالاتمتحده با موفقیت انقلاب فناوری اطلاعات را مهار کرد. کمتر از یک دهه پس از اظهارنظر تسونگاس، ایالاتمتحده بهعنوان ابرقدرتی بیرقیب معرفی شد.
افول باوری جدید // ایالاتمتحده هماکنون در پنجمین موج افول قرار دارد؛ موجی که با بحران مالی جهانی در سال ۲۰۰۸ شروع شد و در دوران ریاستجمهوری هنجارشکنانه ترامپ سرعت گرفت. «نوح اسمیث»، ستوننویس بلومبرگ، میگوید افول آمریکا «عیان است» و استدلال میکند که با فقدان اصلاحات داخلی «ایالاتمتحده در چند دهه آینده شبیه به یک کشور در حال توسعه خواهد شد». پروفسور «مایکل لیند» از دانشگاه تگزاس در اوستین، هشدار میدهد که «ایالاتمتحده میتواند به یک کشور آمریکایلاتینی اما از نوع انگلیسیزبان صنعتی نشده تبدیل شود» با اقتصادی که مبتنی است بر «کالاها، مستغلات، گردشگری و شاید فرار مالیاتی در مقیاس فراملی» در حالی که چین از صنایع «هایتک» ایالاتمتحده رو پنهان میکند و رهبری جهانی آمریکا را محدود میسازد. آنهایی که افول دائمی آمریکا را پیشبینی میکنند به نیروهایی -مانند نابرابری، قطبیسازی، صنعتیزدایی و دروغپراکنی و کژآگاهسازی (Disinformation)- اشاره میکنند که واقعی و مهیب هستند و در ماهیت امر، جهانی هستند تا اینکه منحصرا آمریکایی باشند. همزمان، آنها از مزیتهای آمریکا بر چین (که جمعیتی به سرعت در حال پیر شدن دارد، اقتصادی که رشد کندی دارد و ارزی که هنوز قابل رقابت با دلار نیست) چشم میپوشند. در بیشتر دوران رشد و ظهور چهار دههای چین، ایالاتمتحده همواره یکچهارم تولید ناخالص داخلی جهان را در اختیار داشته است. آنها همچنین قدرت جذابیت و کشش ایالاتمتحده را هم دستکم میگیرند. آغوش باز آمریکاییها موجب جذب متحدانی میشود که حافظان نظم لیبرال جهانی هستند، مهاجرانی که سرعتدهنده رشد آمریکا هستند و سرمایهای که سلطه دلار را حفظ میکند. قدرت نرم آمریکا از جامعه مدنیباز این کشور و باورهای مدنیاش بر میخیزد نه از دولت. تظاهراتی که پس از مرگ جورج فلوید شکل گرفت بازتاب کشمکش و تقلای عمومی برای تحقق ارزشهای پایهگذار ایالاتمتحده بوده است؛ ارزشهایی که جذابیتش آنقدر جهانشمول است که تقلا برای آن توجه جهانی را به خود معطوف ساخته و الهام بخش تظاهرات و راهپیماییها در خارج از کشور بوده است. ایالاتمتحده بیش از تمام قدرتهای دیگر انتقادپذیر است «دقیقا به این خاطر که به معیارهای بالاتری باور دارد» و این چیزی است که «دل اولوجود»، روزنامهنگار مستقر در آفریقایجنوبی، به آن اشاره میکند. او میافزاید: «هیچ کشور دیگری به اندازه آمریکا دارای آن درجه از معیارهای برتر و والا نیست.» با این حال، مزیتهای ایالاتمتحده به تنهایی برای جلوگیری از افول این کشور کافی نیست. اگر ایالاتمتحده دچار افول شود، علت اصلی آن سیاسی خواهد بود و بنابراین، مساله انتخاب به میان میآید. نابرابری اقتصادی، شکاف شهر و روستا، الگوریتم رسانههای اجتماعی و فعالیت در قشونکشیهای نظامی نامحدود شکاف داخلی را تشدید کرده که این هم به نوبه خود بیش از یک دهه است کنگره را زیر لبه قیچی قرار داده است. سیستمی که با هنجارها و نه قوانین کنار هم قرار گرفته است، انتخاباتی را پشتسر گذاشت که میتوانست موجب خشونت سیاسی شده و بزرگترین بحران قانون اساسی از زمان جنگ داخلی به این سو را رقم زند. آیا نظام سیاسی ایالاتمتحده هنوز میتواند انگیزه مشترک مورد نیاز برای رفع مشکلات کشور را پیاده سازد؟
اجماع در آن سوی آبها // بسیاری معتقدند که آمریکا میتواند چنین کند؛ از جمله جو بایدن که فرضیه افول آمریکا را باور ندارد. بایدن ۱۰ سال پیش و پس از بحران مالی جهانی گفت:«بسیاری بر روی افول ما قمار کردهاند؛ امری که باعث میشود من دیوانه شوم.» اگرچه اولین دوره ریاستجمهوری بایدن ممکن است با آبستراکسیون حزبیای مواجه شود که طی دولت اوباما هم رخ داد- و مانع آمریکا برای اقدام جهت معکوس کردن روند افول شود- اما نباید مساله این باشد. در ذیل این مانع تراشی معمول حزبی اما هر دو حزب برخی افراطیون را کنار گذاشته و ضرورت ابداع و نوآوری مجدد را درک کردهاند. در برهههایی، آنها حتی در مورد اولویتهای جدید و ایدههای متحول کننده با یکدیگر همگرا شدهاند، بهویژه در زمینه سیاست تجاری، روابط دولت- بازار، تحقیق و توسعه و سیاست تجاری. سیاست در قبال چین در بطن این تغییر و تحولات است و احتمالا در بطن این تغییر و تحولات باقی خواهد ماند. هرچه چین پرخاشگرتر و سرکوبگرتر شود، احتمال بیشتری هست که مردم و کنگره حول نگرانی در مورد نیات بلندمدت چین و تاثیر مرکانتیلیسم دولتمحورش بر کارگران و کسبوکارهای آمریکایی احساس نگرانی کنند. چارچوببندی دستور کار آمریکایی برای احیا و نوسازی نه فقط در بعد داخلی بلکه بهعنوان تلاشی گستردهتر برای حفظ رقابتپذیری آمریکا در برابر چین ممکن است حمایت هر دو حزب را به دنبال داشته باشد. چنانکه «تام رایت» محقق موسسه بروکینگز میگوید: «جمهوریخواهان سنا باید از خود بپرسند که اگر بخواهیم با چین رقابت کنیم، آیا ایالاتمتحده میتواند ۲ یا ۴ سال رکود و بنبست قانونی داشته باشد.» برای موفقیت در این رقابت، سیاستگذاران هر دو جناح میپذیرند که ایالاتمتحده باید دست به اقدام بزند. بهطور خاص، واشنگتن باید دولتی را بازسازی کند که بهدلیل ۴۰ سال غفلت خیرخواهانه از سوی برخی و بداخلاقیهای ضددولتی از سوی تعدادی دیگر تضعیف شده است. اگر واشنگتن بخواهد در برابر اقدامات اقتصادی تجاوزگرانه چین و حمایت از مشاغل آمریکایی دست به عمل بزند، بهطور مثال، دولت فدرال نیازمند ادارهای خواهد بود که بتواند اطلاعات در مورد ظرفیت صنعتی، زنجیرههای تامین، تنگناهای اقتصادی و وابستگی به واردات را یکپارچه کند؛ یک ظرفیت اساسی که جنگ تجاری و فراگیری کرونا فقدان آن را نشان داد. ایالاتمتحده باید در مورد رابطه میان دولت و بازار دست به تجدیدنظر و بازاندیشی بزند. بسیاری از چهرهها در هر دو حزب اکنون اذعان میکنند که نیروهای بازاری به تنهایی نمیتوانند نابرابری را متوقف سازند، باعث رشد شوند، کشور را ایمن سازند یا رقابتپذیری در برابر قهرمانان دولتی چین را تضمین کنند. این باور میتواند حمایتی برای سرمایهگذاری در زمینه علم و فناوری را به دست دهد و حتی عناصری از یک برنامه مترقیانه را توجیه کند؛ مانند تلاشها برای حمایت از کارگران، شکستن انحصارها و اجرای سیاست صنعتی در بخشهای مهم مانند «نیمه رساناها» (semiconductors). اگر دولت بایدن با کارت چین به این صورت بازی کند، باید این کار را با نهایت دقت انجام دهد. رقابت با چین مستلزم تقابل یا جنگ سرد دوم نیست. ایالاتمتحده مسوولیت محافظت از آمریکایی- آسیاییها در برابر تبعیض را بر عهده دارد و باید از تلفیق حزب کمونیست با مردم چین یا با آمریکاییهای چینی احتراز کند آن هم با ارسال یک پیام روشن و زودهنگام به چین که عوامفریبی و نژادپرستی قابل پذیرش نیستند. رهبران آمریکا با یک سیاست سازنده در مورد چین که موجب تقویت ایالاتمتحده در داخل شده و این کشور را در عرصه خارج هم رقابتیتر سازد، میتوانند برداشت از افول آمریکا را معکوس سازند. اما نمیتوانند در آنجا متوقف بمانند. آنها همچنین باید راههای مثبتی برای بازسازی همبستگی و هویت مدنی بیابند که باعث شود دموکراسی همچنان کار کند و به کارکرد خود ادامه دهد. تلاش برای تاکید بر یک ملیگرایی لیبرال مشترک، یا آنچه که «ژیل لپور» (Jill Lepore)، مورخ، آن را «آمریکایی گرایی جدید» مینامد بخشی از فرهنگ مدنی ما بوده و بار دیگر میتواند باشد. جان اف.کندی، بهعنوان نامزد ریاستجمهوری ۶۰ سال پیش، یعنی زمانی که آمریکاییها در شوک پرتاب اسپوتنیک بودند، در سالن اجتماعات شهرداری در کانتون، واقع در اوهایو، سخنرانی کرد. کشور با بحرانهای جدی مواجه بود و کندی آنها را برشمرد: دستمزدهای پایین، هزینههای بالای مسکن، خطر فزاینده درگیری و نزاع، کوچک شدن تدریجی صنعت و ظهور یک رقیب جدید که در حال پیشروی بود در حالی که ایالاتمتحده بیحرکت ایستاده بود. کندی در آن زمان گفت: «آنچه باید بر آن فائق آییم همانا احساسات روانی در جهانی است که [میگوید] ایالاتمتحده در آن به بلوغ رسیده است، که ممکن است اعتلا و سروری ما گذشته باشد، شاید روشنترین روزهای ما زودتر بیاید و اینکه ما اکنون در حال ورود به عصری طولانی و آرام باشیم… من این باور را نمیپذیرم و مردم این کشور هم نباید بپذیرند».[/cl-popup]
- پمپئو دانشجویان چینی را به جاسوسی متهم کرد
- چین معافیت ویزا برای دیپلماتهای آمریکایی را لغو کرد
- [cl-popup title=”خبر منتخب – طراحی در کالیفرنیا؛ساخت در چین” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – طراحی در کالیفرنیا؛ساخت در چین” align=”right” size=”xl”]ایزابلا وبرمنبع: گاردینتنش در روابط آمریکا و چین اخیرا شدت بیشتری پیدا کرده است. این تنش در حوزه اقتصاد و فناوری بسیار آشکار است و مهمترین سوالاتی که مطرح است این است که آیا شدت یافتن تنشها به قطع ارتباط دو اقتصاد بزرگ جهان منجر خواهد شد و آیا چنین رویدادی ممکن است؟ در ماههای اخیر دیدگاههای گوناگونی درباره این جدایی مطرح شده و بهگونهای از آن صحبت میشود که گویی قطع ارتباطها بین دو کشور یاد شده آسان است. همه جا از جنگ سرد جدید بین آمریکا و چین صحبت میشود، اما چارچوب اقتصادی رویارویی دو اقتصاد یاد شده از اساس با آنچه چند دهه پیش بین شرق و غرب وجود داشت متفاوت است. در آن دوران ایالاتمتحده و شوروی سابق، جهانیسازیهای رقیب پدید آورده بودند و جهان را به دو بلوک اقتصادی مجزا تقسیم کرده بودند اما حالا دو طرف منازعه، یک پیکره را تشکیل میدهند که در آن چین، مرکز نیروی کار جهان و آمریکا مرکز فناوری دنیاست. این امید دیرینه که وابستگی اقتصادی متقابل دو کشور از رویارویی سیاسی جلوگیری میکند از میان رفته و در عوض، یکپارچگی عمیق اقتصادی بر ریسک آن افزوده و ممکن است هسته اقتصاد جهان چند پاره شود. نظم اقتصادی کنونی جهان را میتوان از آنچه پشت یک گوشی آیفون نوشته شده درک کرد: طراحی در کالیفرنیا، ساخت در چین. هر دو نامزد انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در دوران تبلیغات خود وعده دادند به این نظم پایان دهند. وعده آنها این بود که فرآیند تولید به آمریکا بازگردانده خواهد شد. ترامپ اعلام کرده بود به اتکای آمریکا به چین پایان میدهد و بایدن سعی کرد یک قدم از ترامپ جلوتر رود و اعلام کرد «ساخت آمریکا» هدف خواهد بود. در مقابل، رئیسجمهوری چین از «جریان دوگانه» بهعنوان استراتژی جدید اقتصادی این کشور نام برده که در آن، تمرکز بیشتر بر فضای داخلی است و از وابستگی به خارج کاسته میشود. این یک واقعیت است که یک بخش این رویکرد دوگانه به معنای باز باقی ماندن درهای چین به روی دنیای خارج است. آقای شیجینپینگ شخصا برای مدیران شرکتهای خارجی نامه نوشته و آنها را از وجود محیط تجاری مساعد در چین مطمئن کرده است. دولت چین برنامههایی برای تبدیل جزیره هاینان به یک منطقه آزاد تجاری عظیم تدوین کرده و سرعت باز شدن بازارهای مالی و بیمهای چین چنان بالاست که مدیران صندوقهای بینالمللی سرمایهگذاری جرأت نداشتند چنین سرعتی را آرزو کنند. از سوی دیگر چین درحال آماده کردن خود برای جدا شدن از آمریکاست. پکن بر هدف خود یعنی خود اتکایی در بخشهای حیاتی نظیر غذا و فناوری تاکید کرده است. جدایی یا Decoupling به واژه پر استفاده این روزها تبدیل شده و منظور از آن، احتمال جدایی اقتصادی چین و آمریکاست. ترامپ نیز از این واژه در شعارهای خود استفاده کرده است. جدایی، این ایده را در ذهن ایجاد میکند که گویی جدا شدن چین و آمریکا که بزرگترین اقتصادهای جهان هستند در یک مرحله قابل انجام است، مثل جدا شدن دو واگن یک قطار. اما چنین ایدهای هیچ ربطی با واقعیت ندارد. سال ۲۰۱۲ باراک اوباما از استیو جابز پرسید آیا امکان تولید گوشیهای آیفون در آمریکا وجود دارد؟ و آقای جابز با صراحت گفت نه. و موانع موجود بر سر راه انتقال فرآیند تولید این گوشی به آمریکا احتمالا امروز هم باقی هستند. نهادهای دولتی، شرکای تجاری داخلی و شرکتهای بینالمللی چین از اواخر دهه ۱۹۸۰ زنجیرههای عرضه را در این کشور ایجاد کردهاند. مناطق تولید دارای زیرساختهای عظیم توسعهیافته هستند و تقریبا ۳۰۰ میلیون نیروی کار مهاجر چین در آنها فعالیت میکنند. بسیاری از این نیروهای کار، در خوابگاههای نزدیک خط تولید شب را به روز میرسانند. هنگامی که از جدایی از چین صحبت میکنیم منظورمان سازماندهی مجدد و تغییر بنیادی و کامل بخشی بزرگ از ساختار تولید جهان است. در نتیجه جنگ تجاری، سهم چین از زنجیرههای بینالمللی عرضه در حوزه رایانه و تبلت یعنی بخشی که بیشترین اثر را از این جنگ پذیرفت ۴ درصد کاهش یافت. با این حال چین ۴۵ درصد کالاهای صادراتی در این بخش در جهان را تولید میکند. همچنین ۵۴ درصد کل تلفنهای جهان در چین تولید میشود. در بخشهای مبلمان، پوشاک و لوازم خانگی برقی، سهم جهانی چین در تولید به ترتیب ۳۴ درصد، ۲۸ درصد و ۴۲ درصد است. شرکتهای خارجی فعال در چین تلاش کردهاند عملیات تولید خود را از این کشور خارج کنند و گزارشها از احتمال یک جدایی سریع و نگرانکننده حکایت دارد. شرکت فاکسکان درحال انتقال بخش تولید خود به ویتنام و هند است، با این حال حدود ۷۰ درصد این فرآیند تولید در چین باقی خواهد ماند. با آنکه چین در زمینه توسعه سریع زیرساختها، ظرفیت منحصر به فرد دارد، اما انتقال تجهیزات عظیم تولید از چین به دیگر کشورها فرآیندی بسیار زمانبر است. تغییر مکان قبلی کارخانههای شرکت فاکسکان در داخل چین به شهر جزیرهای ژنگژو چند سال طول کشید. بهدلیل هزینههای بالای اینگونه انتقالها، شرکتها تمایلی به عمل به درخواستهای سیاستمداران و خروج از چین ندارند. نکته مهم دیگر این است که با آنکه جهان به زیرساخت تولید چین وابسته است، اما چین بدون فناوری خارجی نمیتواند به تولید بپردازد. در بخش تراشههای رایانهای، چین هنوز تا رسیدن به شرکتهای پیشرو جهان سالها فاصله دارد و به دانش فنی آمریکا متکی است. به این ترتیب تحریمهای اخیر که سبب شد دسترسی شرکت هوآوی به تراشههای ساخت آمریکا مسدود شود، اثرات بسیار بزرگ منفی بر موفقترین شرکت فناوری چین بر جا گذاشته است و اگرچه بسته حمایتی چین در حوزه کرونا، بر توسعه بلندمدت و کیفی تمرکز دارد و نوآوری را هدف قرار داده است، این کشور در جبهه فناوری راهی بسیار سخت پیشرو دارد. اگر آمریکا در بخش فناوری چین بخشهای کلیدی بیشتری را هدف قرار دهد، اثر این اقدام آمریکا ویرانگر خواهد بود. در بخش مالی نیز شرایط چین خوب نیست. چین از گذشتههای دور تلاش کرده یوآن را به یک ارز ذخیره بینالمللی تبدیل کند. چین همچنین بزرگترین دارنده ذخایر ارز خارجی جهان به دلار است. از سوی دیگر محققان و مقامات چین درباره یک جنگ مالی نگران هستند. مشاور پیشین بانک مرکزی چین هشدار داده که این کشور به سیستم دلاری آمریکا وابسته است و اگر این سیستم بهواسطه تحریمها مسدود شود، بانکهای چین بهشدت لطمه خواهند دید. به باور او آمریکا میتواند به توقیف داراییهای خارجی چین اقدام کند. یکچنین جنگ مالی ممکن است چرخهایخطرناکتر از اقدامات تلافیجویانه به وجود آورد و سیستم جهانی تولید در معرض خطر قرار خواهد گرفت. پایان کمونیسم، شبیهترین رویدادی است که میتوان از جدایی سریع بین چین و آمریکا در ذهن ترسیم کرد. پایان کمونیسم، آخرین باری بوده که یک سیستم و شبکه فرامرزی تولید از هم گسسته شده یعنی «جهانیسازی سرخ» در یک لحظه از میان رفت. نتیجه این «شوک درمانی» در روسیه، از میان رفتن صنعت بود. چین در دهه ۱۹۸۰ از رخ دادن شوک درمانی به سبک روسیه جلوگیری کرد و اصلاح تدریجی ساختارها شروع شد. در اثر این روند بنیادهای توسعه اقتصادی چین شکل گرفت. این امیدواری وجود دارد که از بروز شوکهای بزرگ در روابط چین و آمریکا اجتناب شود. چالشهای جهانی از همهگیری کرونا گرفته تا تغییرات آب و هوایی همچنان درحال شدت پیدا کردن هستند و رفع آنها مستلزم همکاری چین و آمریکاست. حالا پس از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، روزنهای برای مذاکرات مجدد درباره روابط اقتصادی پدید آمده است. تدوین استراتژیهای قابل اجرا و موثر برای آشتی، یک وظیفه فوری برای هر کشور است.[/cl-popup]
- سیاست جدید بایدن
- [cl-popup title=”خبر منتخب – رهبر آینده فناوری” show_on=”text” btn_label=”خبر متخب – رهبر آینده فناوری” align=”right” size=”xl”]رانا فروهر- منبع: فایننشالتایمزتنشها بین چین و آمریکا در ماههای اخیر شدت بیشتری پیدا کرده و در حوزه فناوری، تحولات سرعت بالاتری داشته است. چند ماه پیش ترامپ مدتها بر شرکت بایت دنس فشار وارد کرد تا این شرکت اپلیکیشن تیکتاک را به شرکت مایکروسافت بفروشد اما این فشارها در نهایت به واکنش پکن منجر شد. چین از یکی از ابزارهای فشار که خود ترامپ از آن بهره میبرد استفاده کرد، یعنی کنترل صادرات. مقامات چینی فهرست محدودیت صادرات را تغییر دادند تا شامل الگوریتمها هم بشود. الگوریتمها بدون شک مهمترین دارایی تیکتاک است. این اقدام تا اندازه زیادی یک اقدام سیاسی است. تیکتاک در مقایسه با شرکت هوآوی که سازنده تجهیزات نسل پنجم اینترنت است اهمیت بسیار کمتری دارد، اما همانطور که یکی از سرمایهگذاران به من گفت، چین مایل نیست به دولت آمریکا اجازه دهد نقش یک نیرو برای اعمال فشار در حوزه فروش تیکتاک را بازی کند. با آنکه قبل از انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، پکن تلاش میکرد از هرگونه افزایش تنش با این کشور اجتناب کند. اما برای چین، دفاع از اهداف خود یک اولویت است. نکته دیگر این است که اقدام پکن برای جلوگیری از منعقد شدن یک قرارداد نشان میدهد نه فقط آمریکا، بلکه چین نیز در مسیر جدایی از آمریکا در حوزه فناوری در حرکت است. از پیش اقتصادهای نوظهور به بازاری بزرگتر از بازار آمریکا برای کالاهای صادراتی چین تبدیل شدهاند. برنامه عظیم راه ابریشم قرن ۲۱ چین و دیپلماسی تجارتمحور این کشور در جاهایی نظیر آفریقا و خاورمیانه در کنار ظهور یوآن دیجیتال سبب خواهد شد برای چین افزایش صادرات به کشورهایی غیر از آمریکا آسانتر شود. دولت آمریکا سعی کرده از طریق مسدود کردن دسترسی شرکت هوآوی به نرمافزارها و تراشههای ساخت آمریکا، تلاشهای پکن را خنثی کند، اما تمام متخصصانی که من با آنها صحبت کردم معتقدند اینگونه اقدامات آمریکا نمیتواند برای تحقق هدف بلندمدت چین یعنی جدایی از اکوسیستم فناوری آمریکا مانع پدید آورد. در واقع اقدامات آمریکا سبب شده چین با سرعتی بیشتر به سوی ایجاد صنعت تولید تراشه حرکت کند. از سوی دیگر چین توانسته به منابعی نظیر مقالات علمی و حتی نوآوریهای شرکتهای آمریکایی دسترسی داشته باشد. این شامل دستاوردها در حوزه هوش مصنوعی است. این روندها در حالی ادامه دارد که تدابیر حقوقی چین برای حفاظت از داراییهای معنوی خود سختگیرانهتر شدهاند. حالا یک سوال جالب مطرح میشود: آمریکا مرکز پیشرفتهترین فناوریها و نوآوریهاست، اما در آینده کدام کشور در این زمینه پیشرو خواهد بود؟ میتوانید استدلال کنید که چین راحتتر میتواند با استفاده از منابع خود، نوآوری را ارتقا دهد و به تولید کالاهای مصرفی بپردازد. بخش تولید کارخانهای چین یک بخش عظیم، توانمند و خودکفاست. مسلما این کار برای چین بسیار آسانتر از کاری است که آمریکا قصد دارد انجام دهد یعنی بازسازی زنجیرههای عرضه که طی چند دهه اخیر به شرق منتقل شدهاند. چین دارای یک سیاست صنعتی ملی منسجم است و حالا میتواند از آن بهره ببرد. آمریکا چند دهه پیش همزمان با تقویت نئولیبرالیسم این سیاست را رها کرد، زیرا طبق اصول نئولیبرالیسم، سرمایه، کالا و نیروی کار باید بدون هیچ گونه محدودیت دولت، جریان داشته باشد. در چند دهه اخیر سیاستگذاران آمریکایی به انتقال بخشهایی از زنجیره عرضه صنعتی به خارج، کوچک یا انحصاری شدن آن و نیز به تبعات این روند در دورانهای اضطراری فکر نکردهاند. تمرکز بر کارآیی اقتصادی بهجای تابآوری سبب شده شرکتهای آمریکایی در دورانهای رکود بهجای استفاده از فرصت پدید آمده برای آموزش نیروی کار و تغییر خطوط تولید به اخراج نیروی کار اقدام کنند. کشورهای دیگر بهویژه آلمان برخلاف آمریکا، بیشترین بهره را از دورانهای رکود بردهاند. به همین دلیل است که وضعیت اقتصادی آمریکا، چین و آلمان هماکنون بسیار شبیه وضعیتی است که آنها پس از بحران مالی سال ۲۰۰۹ داشتند. در آن زمان مثل حالا، آلمان شاهد رشد سریع اقتصاد بود. یک دلیل اصلی این رونق، افزایش همکاری اقتصادی با آسیا بود و چین نیز وضعیت خوبی داشت. صادرات چین، هم در آن زمان و هم حالا به سرعت رشد کرده است زیرا در این کشور به کسبوکارهای کوچک و بزرگ به سرعت وام داده شده، اما در آمریکا در سالهای متمادی مشکل اشتغال حل نشد. چین و آمریکا فناوریهایی دارند که باید از آن محافظت کنند و ابزارهای اقتصادی در اختیارشان است که میتوانند از آن برای حفاظت از فناوریهای یاد شده بهره ببرند. اما افق کوتاهمدت چین بسیار مثبتتر بهنظر میرسد. ظاهرا جدایی، یک جاده دوطرفه است.[/cl-popup]
- خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران (ایرنا):
- ۲۴ آذرماه ۹۹؛ نرخ رسمی ۲۵ ارز افزایشی شد
- [cl-popup title=”خبر متخب – نمایش «بندر بند» ایرانی در هاینان چین” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – نمایش «بندر بند» ایرانی در هاینان چین” align=”right” size=”xl”]تهران- ایرنا- فیلم «بندر بند» در نمایش افتتاحیه جشنواره بین المللی فیلم هاینان چین به نمایش در میآید. به گزارش روز شنبه خبرنگار فرهنگی ایرنا، فیلم بندر بند به کارگردانی منیژه حکمت، تهیهکنندگی منیژه حکمت و مهشید آهنگرانی فراهانی و پخش بین المللی شرکت ایریماژ، به دنبال حضور در جشنواره هایی چون تورنتو، زوریخ، میل ولی، بسفر و فیلمهایی از جنوب، در بخش چشم انداز آسیا در سومین جشنواره بین المللی فیلم هاینان آیلند شرکت میکند. در میان ۱۵ فیلم مطرحی که در این بخش حضور خواهند داشت، می توان به خورشید ساخته مجید مجیدی از ایران، تلخ و شیرین ساخته آنانت نارایان ماهادوان از هند، غزه، عشق من ساخته تارزان و عرب ناصر از فلسطین، در حین مردن ساخته هلال بایداروف از آذربایجان، نمک در آب های ما ساخته رضوان شهریار سومیت از بنگلادش، اگر باد باز بایستد ساخته نورا مارتیروسیان از ارمنستان، زیر سیمان ساخته روی آریدال از لبنان، زیر آسمان باز ساخته میوا نیشیکاوا از ژاپن و شریان های جهان ساخته بیامباسورن داوا از مغولستان اشاره کرد که سابقه نمایش در جشنواره های بزرگ جهانی را دارند. بندربند فیلمی جاده ای، پر از چشم اندازهای بیاد ماندنی و مملو از موسیقی در میانه سیل خانمان بر افکن در ایران است. این جشنواره در آذر ماه سال جاری در جزیره هاینان کوچکترین و جنوبی ترین استان چین، برگزار خواهد شد. در بندربند رضا کولغانی، امیرحسین طاهری، مهلا موسوی و پگاه آهنگرانی ایفای نقش کرده اند[/cl-popup]
- «کشتی نوح» بیولوژیکی چین؛ بزرگ ترین بانک گیاهان وحشی آسیا
- [cl-popup title=”خبر منتخب – همکاری ایران و سازمان شانگهای: بازی برد-برد” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – همکاری ایران و سازمان شانگهای: بازی برد-برد” align=”right” size=”xl”]تهران- ایرنا- جمهوری اسلامی ایران چند سال است که به عنوان عضو ناظر سازمان همکاری شانگهای به شمار می آید اما تاکنون به رغم برخورداری از ویژگی هایی فراوان ژئوپلتیکی نتوانسته است به عضویت دائم این سازمان درآید. این درحالی است که موقعیت خاص و منحصر به فرد ایران در خاورمیانه و آسیا چیزی نیست که کشورهایی مانند چین و روسیه، به عنوان دو قدرت تعیین کننده در این سازمان درک نکرده باشند و از آن غفلت کنند. نگاهی به جغرافیای آسیا و خاورمیانه مبین منحصر به فرد بودن موقعیت ژئوپلیتیکی ایران است. ایران در بیشتر تقسیم بندیهای سیاسی – جغرافیایی آسیا وجود دارد: عضوی از مجموعه کشورهای خاورمیانه؛ یکی از اعضای کشورهای حوزه خلیج فارس؛ از اعضای کشورهای حاشیه دریای خزر و نیز متصل به آسیای میانه است، همچنین بخشی از زیرمجموعه آسیای جنوب غربی به شمار میرود. از این رو عضویت ایران در سازمان شانگهای یک بازی برد-برد به شمار می آید. نظر به منافعی که ایران از این عضویت خواهد برد با پتانسیل عظیم ژئوپلیتیک و ژئو اکونومیک خود میتواند در قدرتمندی آن تأثیر قابل توجهی داشته باشد. یکی از دلایل مخالفت غرب با عضویت ایران نیز همین قابلیت های انکارناپذیر آن است. به باور کارشناسان اگر همگرایی، فلسفه ایجاد سازمان همکاری شانگهای در آسیا است، بدون شک بدون حضور فعال ایران، حلقههای زنجیر این همگرایی تکمیل نخواهد شد. ارتباط با ایران، برای اکثر کشورهای سازمان و به ویژه چین و روسیه از اهمیت زیادی برخوردار است و این مساله استراتژیک است. بر کسی پوشیده نیست که چین و ایران دارای منافع مشترک بسیار و گاه استراتژیک در منطقه خلیج فارس هستند. بعلاوه، چین به عنوان دومین اقتصاد جهان و با وجود رشد اقتصادی قابل توجه همواره نیازمند منابع نفت و گاز ایران است. تلاش برای تحقق برنامه ۲۵ ساله بین دو کشور مؤید جایگاه استرتژیک ایران برای چین است. طرح یک کمربند – یک جاده و احیای جاده تاریخی ابریشم بدون ایران ناقص خواهد بود. ایران برای روسیه نیز از موقعیت ژئوپلیتیک حساسی برخوردار است که از دیرباز مورد توجه این کشور بوده است. ایران نه تنها دسترسی روسیه به بنادر موجود در آبهای خلیج فارس و اقیانوس هند را فراهم میکند، بلکه در دوران کنونی به عنوان حائلی در بخش جنوب روسیه مانع دست اندازی و احاطه استراتژیک آمریکا به این کشور از سمت جنوب است. به طور کلی میتوان گفت که یکی از مبانی اصلی شکلگیری پیمان شانگهای مبارزه با هژمونی آمریکا است که از این نظر نیز عضویت ایران هم میتواند در راستای تقویت بنیان ضد هژمونیک این سازمان باشد و هم منافع منحصر به فردی را برای کشور به دنبال داشته باشد. بنابراین چنین موقعیت منحصر به فردی ایران را به چهارراه مواصلاتی غرب و شرق از یک طرف و شمال و جنوب از طرف دیگر بدل کرده است. بعلاوه، ایران یکی از کشورهای اصلی جهان از نظر ذخایر نفت و گاز و دارا بودن جمعیتی بالای ۸۰ میلیون از بزرگترین کشورهای منطقه به شمار میرود. از این نظر در کنار موقعیت منحصر به فرد ژئو پلیتیکی دارای یک موقعیت ژئو اکونومیک با پتانسیلهای عظیم اقتصادی نیز هست. از دیگر سو، با توجه به طرح «یک کمربند، یک جاده»، چین قصد دارد از طریق احیاء پروژه جاده ابریشم جدید، جایگاه خود را بهعنوان یکی از محورهای اصلی قدرت در جهان ارتقا دهد. طرح احیای جاده ابریشم میتواند به ترویج و رونق اقتصادی کشورهای واقع در امتداد این مسیر و همکاری اقتصادی منطقهای، تقویت مبادلات، یادگیری متقابل بین تمدنهای مختلف و ترویج صلح و توسعه در جهان شود. این اقدام بزرگ جایگاهی ویژه در پیشبرد پروژه جاده ابریشم جدید چین دارد و بدون مشارکت این کشور تحقق این هدف چین میسر نیست؛ و از طرف دیگر این کشور میتواند مزایای زیادی از اجرایی شدن این پروژه کسب کند. چین در سالهای اخیر توانسته است با طرح ایده احیای جاده ابریشم جدید علاوه بر جلب اعتماد بسیاری از کشورها برای مشارکت و همکاری در این پروژه، خود را بهعنوان کشوری پیشرو و تأثیرگذار در سطح جهانی مطرح کند. پروژه جاده ابریشم جدید چین بیش از ۶۵ کشور را به یکدیگر متصل میکند که در مجموع بیش از ۴۰ درصد اقتصاد جهان را شامل میشوند. این ابرپروژه با توسعه بنادر، جادهها، خطوط ریلی و دیگر زیرساختهای ارتباطی دسترسی این کشور را به آسیا، اروپا و آفریقا تسهیل میکند. مجموع سرمایهگذاریهای مورد نیاز این پروژه حدود هزار میلیارد دلار ارزیابی شده است که مبلغی بسیار عظیم است. شی جین پینگ رییس جمهوری خلق چین سال ۲۰۱۳ میلادی در جریان سفر به قزاقستان و اندونزی، به ترتیب پیشنهاد ساخت ‘کمربند اقتصادی جاده ابریشم و ساخت ‘راه ابریشم دریایی در قرن بیست و یکم’ را مطرح کرد که این طرح در نهایت با عنوان «یک کمربند- یک جاده» به جهان معرفی شد. این پروژه در ابتدا با سرمایه گذاری بیش از یکهزار میلیارد دلار توسط چین آغاز شد و تا مارس سال ۲۰۱۹ میلادی ۱۲۵ کشور و ۲۹ سازمان بین المللی ۱۷۳ موافقت نامه همکاری با چین در این مورد امضا کرده اند.ایران، حلقه اتصال کریدورهای منطقهای // روزی که ایران به عضویت سازمان شانگهای در آید، از مزیتی مضاعف برای این سازمان هم برخوردار خواهد بود چون ایران همچنین مهمترین نقش را در حلقه اتصال کریدورهای شمال- جنوب و شرق – غرب دارا است. از سویی از بعد داخلی باید اذعات داشت که یکی از بهترین راهها در جهت جغرافیای سیاسی در ایران، تنوع بخشیدن به درآمدهای نفتی، رهایی از اقتصاد و درآمد نفتی و استفاده از ظرفیتهای کریدور شمال- جنوب است. از دیگر سو تنیدگی اقتصاد کشورها با یکدیگر ضامن امنیت پایدار در منطقه اورآسیاست که کریدور شمال به جنوب از مسیر ایران این مهم را برآورده میکند. کریدور شمال – جنوب مهمترین حلقه تجارت بین آسیا و اروپا است که در مقایسه با مسیرهای سنتی از نظر مسافت و زمان تا ۴۰ درصد کوتاهتر و از نظر هزینه تا ۳۰ درصد ارزانتر است. موافقتنامه کریدور حمل ونقل بینالمللی شمال – جنوب در شهریور ماه ۱۳۷۹ در سن پترزبورگ به امضای وزرای حمل و نقل سه کشور ایران، هند و روسیه رسید.[/cl-popup]
- گام برداشتن عراق برای قرارداد نفتی کمسابقه با چین
- مصر نخستین محموله واکسن چینی سینوفارم را از طریق امارات دریافت کرد
- ظرفیت تولید واکسن کرونای چین به یک میلیارد دوز می رسد
- پرتاب موفقیت آمیز دو ماهواره علمی چین با یک موشک
- چین معافیت ویزا برای دیپلمات های آمریکایی را لغو کرد
- رکورد ۷۵ میلیارد دلاری مازاد تجاری چین
- پکن عنوان «گرگ جنگجو» را مصداق «چین هراسی» توصیف کرد
- بانک توسعه آسیا رشد اقتصادی چین را ۷.۷ درصد پیش بینی کرد
- چین: معیارهای حقوق بشری آمریکا دوگانه است
- همکاری اقتصادی سرمایه گذاران چینی در استان بوشهر افزایش یابد
- رئیس جمهور چین اعلام کرد؛ راهبرد جدید پکن برای مقابله با تغییرات آب و هوا
- [cl-popup title=”خبر منتخب – معمای رقابت هستهای چین، هند و پاکستان” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – معمای رقابت هستهای چین، هند و پاکستان” align=”right” size=”xl”]روز ۱۴ اکتبر ۲۰۲۰، شارما پانکاج، نماینده هند در کنفرانس خلع سلاح در اظهارنظری بر تعهد هند به سیاست عدم استفاده اول از تسلیحات هستهای (NFU) تأکید کرد. بااینحال، پسازاین اظهارنظر، بیانیهای حاکی از احتمال تجدیدنظر هند در سیاست عدم استفاده اول این کشور منتشر شد. لورا سلمان در یادداشتی که وبسایت موسسه بینالمللی مطالعات صلح استکهلم (سیپری) آن را منتشر کرد؛ نوشت: در سال ۲۰۱۶، مانوهار پاریکار، وزیر دفاع هند، در بیانیهای پایبندی هند به سیاست عدم استفاده اول را موردتردید قرار داد و سپس در سال ۲۰۱۹، راجنات سینگ، وزیر دفاع بعدی این کشور، اظهار کرد که سیاست عدم استفاده اول هند ممکن است بر اساس شرایط در آینده تغییر کند. اگرچه پاریکار اظهارنظرهای خود را عقیده شخصی تلقی کرد و بحث هایی نیز حول اهداف اظهارنظر سینگ شکل گرفت، اما اظهارات شارما در پرتو تمایل هند به جلوگیری از افزایش تنشهای اخیر در مرز با چین قابلبررسی است. گذشته از موارد کاهش تنش و علیرغم استدلالها در مورد عدمتغییر موضع هستهای هند، نشانههایی وجود دارد که هند احتمالاً رویکردی دوپهلو را در پیشگرفته و سیاست عدم استفاده اول نیز در این راستاست. این پدیده منحصر به هند نیست. سال ۱۹۹۵ در چین نیز ژنرال شیانگ گوان کایی ظاهراً به معاون وزیر دفاع سابق آمریکا گفته بود چین در صورت جنگ بر سر تایوان استفاده از سلاح هستهای را مدنظر قرار خواهد داد. همچنین، در سال ۲۰۰۵ ژنرال ژائو جنگهو ادعا کرده بود اگر آمریکا «سامانههای موشکی و موقعیتیابی چین را در قلمرو این کشور هدف قرار دهد»، چین با سلاح هستهای تلافی خواهد کرد. اگرچه دستورالعمل دفاعی ۲۰۱۹ چین مجدداً بر تعهد چین به سیاست عدم استفاده اول تأکید کرده و بیانیههای نظامی این کشور نادیده گرفتهشده است، اما اظهارت ژنرال یائو یونژو و ژنرال پان ژنگیانگ همچنان پرسشهایی در مورد احتمال تأثیر تحولات فنّاورانه یا شرایط آتی بر تغییر یا تکامل سیاست عدم استفاده اول چین مطرح میکند. درواقع، راهبرد دوپهلوی چین و هند در این فقدان شفافیت در ماهیت دقیق این خطوط قرمز نهفته است.
دوپهلویی راهبردی در برابر ثبات راهبردی // دوپهلویی راهبردی فینفسه بیثبات کننده نیست. فقدان آگاهی از خطوط قرمز حریف ممکن است به عبور ناخواسته از این خطوط قرمز حریف بینجامد، اما همچنین میتواند مانع از اقدامی شود که به بروز واکنش هستهای منجر میگردد. به همین منظور، پیشنویس دکترین ۱۹۹۹ هند (که بر طبق آن «هند در حمله هستهای پیشدستی نخواهد کرد اما اگر بازدارندگی مؤثر واقع نشود، با مجازات تلافیجویانه پاسخ خواهد داد») تا حدی در سیاست عدم استفاده اول تغییراتی داشته و در پیشنویس دکترین سال ۲۰۰۳ گزینه اقدام تلافیجویانه هستهای در صورت «حملهای مهم شیمیایی یا بیولوژیکی علیه هند، یا نیروهای این کشور»، بدان افزوده شده است. در مواجهه با پویایی متغیر راهبردی، هند برای جلوگیری از بهرهبرداری رقبا از «خلأ» موجود در سیاست عدم استفاده اول، دوپهلویی راهبردی خود را افزایش داده است. این امر برای برخی سیاستمداران و شخصیتهای نظامی هند به معنای اجتناب از «موانع خودساخته غیرضروری» است.
پتانسیل تجدیدنظر هند در موضع هستهای // کارشناسان هند به رویکرد دوپهلوی پاکستان در خصوص شرایط استفاده اول از تسلیحات هستهای و بهکارگیری بازدارندگی کامل اشاره میکنند که احتمال درگیری متعارف و هستهای را فراهم میسازد. این امر در تناقض آشکار با نظر همین کارشناسان در مورد ثبات تعهدات چین در عدم استفاده اول است. این تصور (ثبات چین و دوپهلویی پاکستان) ناشی از این دیدگاه است که روابط هستهای با چین ذاتاً باثبات و با پاکستان ذاتاً بیثبات است. بااینحال همه کارشناسان هند در این مسئله متفقالقول نیستند که مشابهت مواضع هند و چین مایه ثبات خواهد شد. کارشناسان هند در خصوص موضع هستهای پاکستان نیز دچار معضل دوگانگی بوده و آن را انعطافپذیر و تحت نفوذ چین قلمداد میکنند. طبق نظر یکی از کارشناسان هندی، پاکستان تلاش میکند تا نقش تسلیحات هستهای در راهبردهای امنیت ملی را افزایش دهد و چین و پاکستان برای تقویت کمی و کیفی زرادخانه هستهای متمرکز هستند. تعدادی از این کارشناسان اظهار میکنند که برنامه تسلیحات هستهای تاکتیکی پاکستان در حال گسترش بوده و تأثیر چین در این پیشرفت محتمل است. حداقل یکسوم کارشناسان هند معتقدند که در مواجهه با این تحولات فنّاورانه، هند باید بر دوپهلویی خود در سیاست عدم استفاده اول بیفزاید. علیرغم آگاهی از این تعامل بین چین و پاکستان، کارشناسان هند بهروشنی نمیدانند که چه سطحی از دوپهلویی در سیاست عدم استفاده اول هند در قبال چین، تأثیری بر این سیاست هند در قبال پاکستان نخواهد داشت. همچنین، دلایل هند مبنی بر موضع هستهای مبهم پاکستان در تناقض با این ادعای آنهاست که اهداف پاکستان از اهداف چین واضحتر است. درواقع، ازنظر هند، دوپهلویی هستهای چین از پاکستان بیشتر است. بنابراین، هند ازلحاظ راهبردی با دوراهی مواجه است زیرا اصول بازدارندگی هستهای هند-چین دارای ثبات بوده اما این اصول در خصوص هند-پاکستان دارای دوپهلویی است. بااینحال، روابط هستهای بین هند و چین احتمالاً بیشازحد تصور دوپهلو بوده و روابط هستهای هند و پاکستان احتمالاً ثبات بیشتری داشته باشد.[/cl-popup]
- در پیامی توئیتری؛ ترامپ چین را ، برنده لایحه دفاعی آمریکا دانست!
- اداره کل بورس اعلام کرد؛ موافقت ایران و چین با اعطای بورس متقابل
- کارنامه عملی چین؛ نماد تعهد پکن به تعهدات اقلیمی و مقابله با چالشهای آب و هوایی
- خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا):
- [cl-popup title=”خبر منتبخ – در نهمین نشست تخصصی مولویپژوهی مطرح شد؛ از شُهرت تا علاقه چینیها به مثنوی مولانا” show_on=”text” btn_label=”خبر منتخب – در نهمین نشست تخصصی مولویپژوهی مطرح شد؛ از شُهرت تا علاقه چینیها به مثنوی مولانا” align=”right” size=”xl”]اندیشمندان و مولویپژوهان چینی اظهار کردند: مولانا در میان چینیها به ویژه مسلمانان سین کیانگ دارای شهرت بسیاری است و اکنون شخصیت، آثار و اشعار این شاعر پُر آوازه ایرانی در سراسر چین جایگاه والایی دارد. به گزارش خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)، به نقل از روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، با همکاری رایزنی فرهنگی ایران در چین، انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی و کرسی مولوی پژوهی و صندوق علمی پژوهشگران، نهمین نشست تخصصی مولویپژوهی در حوزه بینالملل با حضور و سخنرانی موهنگ ین، محقق مطالعات زبانهای خارجی دانشگاه پکن، باجی سو، مترجم و ایرانشناس، وانگ چین ژون، استاد دانشگاه مطالعات بینالمللی شانگهای و عباسعلی وفایی، استاد دانشگاه علامه طباطبایی و رایزن فرهنگی ایران در چین برگزار شد. در ابتدای این نشست، میرباقریفرد، رییس انجمن ترویج زبان و ادبیات فارسی با قدردانی از استادان و دانشجویان چینی، به بیان اهداف برگزاری این سلسله نشستهای ادبی پرداخت. عباسعلی وفایی، رایزنی فرهنگی ایران در پکن و استاد دانشگاه علامه طباطبایی با ارائه گزارش مختصری از زبان و ادبیات فارسی در چین گفت: خوشبختانه در سایه روابط مناسب همه جانبه ایران و چین، زبان و ادبیات فارسی در این کشور شرایط مناسبی را دارد. وی بیان کرد: هماکنون ۱۲ کرسی زبان و ادبیات فارسی و مراکز ایرانشناسی در چین فعال است و شمار زیادی از استادان زبان و ادبیات فارسی به تحقیق در امر ایرانشناسی مشغول هستند و در سالهای گذشته شمار پذیرش دانشجویان این رشته فزونی یافته و اغلب آثار کلاسیک ادبی مشتهر فارسی به زبان چینی ترجمه شده است. وفایی با اشاره به موضوع «مفتاح الاسرار» در شرح مثنوی، به معرفی مصنف اثر و خود اثر پرداخت و گفت: این اثر مربوط به شیخ آدینه محمد خوارزمی است و وی در خوارزم از اعاظم عارفان روزگار خود بوده است. شیخ به دلیل نیافتن مقتدا و مراد ظاهری با عنایت حضرت رسول(ص) به سلک اویسیان پیوست که بدون مراد ظاهری با عنایت روح و عنایت یک واصل، مدد رهروی یافته است.
جلوههای صلح و بشر دوستی در اشعار مولانا // مو هونگ ین، استاد دانشگاه مطالعات زبانهای خارجی پکن با موضوع «صلح در اندیشه مولوی» به ایراد سخنرانی پرداخت. وی با بهرهگیری از ابیات مثنوی بیان کرد: مولوی فارغ از مذهب و اندیشه، در فکری صلح بوده است و نگاه معرفتی وی، او را بر این اندیشه داشته است تا از اختلاف سخن نگوید و در جهت صلح و همزیستی بر آید. استاد دانشگاه مطالعات زبانهای خارجی پکن افزود: دین اسلام خشونت را نمیپسندد و افرادی همانند مولوی به عنوان مسلمان عارف هماره در اندیشه صلح بودند. وی با بیان برخی از آیات قرآن کریم در موضوع نور به موضوع وحدت و عدم اختلاف پرداخت و از اندیشه بزرگانی چون سهروردی و دیگر اندیشمندان در این باره مدد یافت و با بهرهگیری از داستانهای مثنوی این موضوع را تبیین کرد. سخنران بعدی باجی سو بود. وی از مترجمان پُرکار در آثار فارسی به ویژه مثنوی مولوی در چین است که به همراه یکی از استادان مثنوی را کامل به چینی ترجمه کردهاند. وی در کارنامه خود ترجمه قرآن و نهجالبلاغه را نیز دارد. باجی سو در این نشست، در باره شهرت مولوی در چین و ترجمهها و پژوهشهای انجام گرفته درباره مولوی سخنرانی کرد. این مترجم با بیان موضوع «بررسی ترجمه و مطالعات آثار جلال الدین مولوی در چین» اظهار کرد: از دیرباز مولوی در میان چینیان به ویژه مسلمانان سین کیانگ مخصوصا در حلقه وی مشتهر بوده است. وی به آموزش مثنوی در مدارس اسلامی و مساجد دینی، ترجمه مثنوی به زبان چینی به دو شکل گزیده و کامل و تحقیق و پژوهش در افکار مولوی در دو حوزه مقاله و پایاننامه اشاره کرد.
مثنوی مولوی یکی از شاهکارهای بی بدیل فارسی است // وانگ چین ژونگ، استاد دانشگاه شانگهای با موضوع «آموزش تفکرات عرفانی مولانا به غیر فارسی زبانان» با تأکید بر چینیها، سخن گفت. وی بیان کرد: مثنوی مولوی یکی از شاهکارهای بی بدیل فارسی است و جنبههای تعلیمی آن بسیار ارزنده است. وی افزود: دانشجویان سال چهارم رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه شانگهای به مطالعه مثنوی میپردازند و وقتی به صورت تطبیقی این داستانها بیان میشوند، جاذبههای فراوانی برای دانشجویان دارد. این استاد دانشگاه اظهار کرد: دانشجویان وقتی از مسایل مفهومی زیر بنایی داستانها آگاهی مییابند، بسیار لذت میبرند. در داستانهای چینی معمولا این مفاهیم درونی وجود ندارد. وانگ در پایان، از برخی ویژگیهای مثنوی در حوزه ضربالمثل و برخی از مشترکات فرهنگی آن سخن گفت. کد مطلب : ۲۹۹۸۷۷[/cl-popup]
- چین، علی بابا و دو شرکت دیگر را به پرداخت جریمه محکوم کرد
↓ فایل PDF شرح خبر ها
[cl-popup title=”خبرهای منتخب” show_on=”load” size=”l”]
- «فارن افرز» پاسخ داد: افول آمریکا قطعی است؟ / فرصت و تهدید «چینهراسی»
- طراحی در کالیفرنیا؛ساخت در چین
- رهبر آینده فناوری
- نمایش «بندر بند» ایرانی در هاینان چین
- همکاری ایران و سازمان شانگهای: بازی برد-برد
- معمای رقابت هستهای چین، هند و پاکستان
- در نهمین نشست تخصصی مولویپژوهی مطرح شد؛ از شُهرت تا علاقه چینیها به مثنوی مولانا
[/cl-popup]