بررسی مورخان نشان میدهد که پیشینه روابط سیاسی و فرهنگی ایران و چین به بیش از ۲ هزار و ۶۰۰ سال میرسد و دو کشور کهنسال در دوران باستان، با جاده معروف ابریشم که از مشرق تا مغرب امتداد داشت و خطوط دریایی که از خلیج فارس و بندرهای سیراف و هرمز به دریای چین کشیده میشد، با یکدیگر پیوند مییافتند.
علیمحمد سابقی، پژوهشگر فرهنگ بین الملل و رایزن فرهنگی پیشین ایران در چین بهمناسبت آغاز نمایشگاه «شکوه ایران باستان» در کاخ موزه پکن در یادداشتی نوشت: بررسی مورخان نشان میدهد که پیشینه روابط سیاسی و فرهنگی ایران و چین به بیش از ۲ هزار و ۶۰۰ سال میرسد و ۲ کشور کهنسال در دوران باستان، با جاده معروف ابریشم که از مشرق تا مغرب امتداد داشت و خطوط دریایی که از خلیج فارس و بندرهای سیراف و هرمز به دریای چین کشیده میشد، با یکدیگر پیوند مییافتند.
این روابط که در عهد ساسانیان گسترش یافته بود، پس از ظهور اسلام و اسلام آوردن ایرانیان، توسعه بیشتری پیدا کرد. اگرچه مناسبات میان دو تمدن بزرگ ایران وچین همه جانبه و گسترده بود، ولی مناسبات فرهنگی آنان در قالب ادیان و مذاهب شکل گرفت و ماندگارترین کالای مبادله شده میان دو ملت، مبادلات فرهنگی و دینی است.
آثار برجای مانده از دینهای نسطوری، زرتشتی، و آیینهای بودایی و مانوی، و از همه مهمتر، دین اسلام، که توسط تجار و بازرگانان و مبلغان دینی ایرانی، بدون توسل به تبلیغ مستقیم در سرزمین چین معرفی و گسترش یافت و میلیونها چینی را جذب این ادیان نمود، گویای این حقیقت است. در طول هزارههای گذشته، اثرگذاری و تأثیرپذیری دو تمدن کهن فرهنگی ایران و چین، به دلیل دوستانه و مسالمتآمیز بودن این مبادلات و تعامل، بدون برخورد با مانعی، تا یکی دو قرن اخیر به خوبی ادامه داشته است.
ورود استعمارگران متجاوز غربی به قاره آسیا در روند ارتباطات و مراودات فرهنگی بین دو کشور وقفه ایجاد کرد و هر دو تمدن باستانی را با تهدیدها و چالشهای سختی روبه رو ساخت. روند استقلال طلبی و آزادیخواهی ملتهای ایران و چین و تحولات و دگرگونیهای بین المللی در طول قرن بیستم، این دو یار دیرین را بار دیگر هم سرنوشت و همراه ساخت تا با اتکا به پیشینه فرهنگی و تمدن غنی گذشته و همفکری و هم نظری نسبت به آینده، برای احقاق حقوق مسلم خود در کنار هم قرار گیرند و بار دیگر جاده ابریشم روابط فرهنگی خود را برای هموار ساختن راه آتی و سرنوشت ملتهای دو کشور استوار سازند.
دو سال پیش پنجاهمین سال برقراری روابط رسمی میان ایران و چین در عصر حاضر توسط دو کشور گرامی داشته شد. در این نوشتار تلاش می شود به بهانه برگزاری نمایشگاه «شکوه ایران باستان» در شهر ممنوعه چین، بصورت مختصر مروری بر پیشینه روابط فرهنگی دو کشور نیز صورت گیرد.
به گواهی تاریخ و تاریخ نگاران، هیچ دو ملت و فرهنگ و تمدن بزرگی را نمیتوان یافت که مانند ایران و چین بن مایه مبادله و تعامل و پیوستگی عمیق و دیرینه فرهنگی را در ژرفای تاریخ آزموده باشند. این سرو بلند قامت ارتباطات دو ملت، در طول تاریخِ همواره سبز و کهنسال پیوستگی، که در خلال دو سه قرن گذشته بر اثر عوامل گوناگون و تند باد حوادث داخلی و خارجی شاخ و برگ و بارش فروریخته و به ظاهر خشک و کم ثمر میکند، در روزگاران گذشته از پر ثمرترین نوع تعامل فرهنگی و تمدنی بوده که ریشههای آن از شرقیترین سواحل چین تا اقصای غرب جغرافیایی عالم گسترش داشته و آمد و شد کنندگان و باشندگان در کنارههای جاده فراخ ابریشم، از بار و بر آن بهرهمند و بر رشد و بالندگی و فراگیر شدن فرهنگها و تمدنها و آیینها و اندیشهها افزوده اند.
اگرچه در حال حاضر تند باد حوادث آن شادابی و خرمی گذشته این درخت تنومند را از آن گرفته است، ولی هنوز هم ریشههای آن حیاتمند و تنه و شاخههای اصلیش سبز و زنده است که با اندک مراقبت و آبیاری و تبادل فکر و اندیشه بین فرهیختگان دو طرف، قابلیت به بار نشستن داشته و بار دیگر همه را از نسیم جان فزای ارزشهای انسانی و اجتماعیش بهرهمند میسازد، و نه تنها دو ملت ایران و چین، بلکه جامعه بشری عصر فناوری نوین و پیشرفت و توسعه اطلاعات، از ثمرات ارزشمند اخلاقی، و ارزشهای بیانتهای فرهنگی و اجتماعی و نوآوریها و همگرایی و همبستگی و صلح طلبی و عدالت جویی و نوع دوستی و دانش خواهی، دین باوری و حکمت گرایی، اندیشههای متعالی فلسفی و فرهنگ و هنر و معماری و پزشکی، و هر آنچه بشریت امروز برای زیستن در صلح و آرامش بدان سخت نیازمند است را از این درخت کهن و پر ثمر فرهنگی به دست آورد و برداشت کند.
آغاز روابط تاریخی میان ایران و چین
مشخص کردن تاریخی دقیق برای آغاز روابط میان مردمان ایران زمین و چین، هم چون بسیاری از حوادث تاریخی دیگر، به دلیل در دسترس نبودن اسناد و مدارک مورد اعتماد و قابل استناد امری دشوار، بلکه ناممکن است. ولی آن چه که مسلم و برای همه مورخان قابل قبول است، دیرینگی، همه جانبه بودن و گستردگی این روابط است که در دو بخش دولتی و مردمی و در زمینههای اقتصادی و تجاری، فرهنگی و دینی، از تاریخ نامشخصی آغاز و به رغم فراز و فرودهایی که شاهدش بوده، تا کنون ادامه یافته است.
بستر روابط تاریخی ایران و چین را هم چون رابطه هر ملت دیگر، سه عنصر یعنی موضوع، شرط و زمینه ها، فراهم ساخته است. در این زمینه خاص، مسلما موضوع ارتباط بین دو کشور، آشکارا خود دو کشور ایران و چین است که به عنوان دو امپراتوری رقیب و همسایه، دو تمدن دیرینه و دو فرهنگ پیشرفته، شناختشان برای دیگری ضروری، وسوسهانگیز و اشتیاقآور بوده است. شرط این رابطه دو جانبه نیز چیزی جز شناخت، تأثیرگذاری و تأثیرپذیری از یکدیگر نبوده و زمینههای آن هم عبارت بوده اند از: سفر، تجارت، روابط سیاسی، فرهنگی، فتوحات نظامی، مهاجرت، تبلیغات دینی، ماجراجویی، تبادل تجربه و همه اشکال روابط قابل پیش بینی یک ملت با ملت دیگر.
مرحوم استاد سید جعفر شهیدی، در سال ۱۹۹۱ در مراسم تأسیس مرکز پژوهشهای فرهنگ ایران در دانشگاه پکن، در جمع اساتید و پژهشگران ایرانشناس چینی گفته: «دوستان گرامی؛ برشما و سایر دوستانی که از تاریخ چین و ایران اطلاعاتی دارند، معلوم است که دو ملت ما از چند هزار سال پیش یکدیگر را درک کردند، بین دو ملت ما نه تنها روابط تجاری برقرار شد، بلکه در فرهنگ و تمدن یکدیگر نیز تأثیر گذاشتند. اطلاعات این ارتباطات در آثار جهانگردانی که یا از چین عازم ایران شدند یا از ایران راهی چین، برشمرده شده است. آنها مشاهدات خود را در کتابهای خود نوشتند، و ملت خود را نسبت به جنبههای مختلف زندگی، فرهنگی و اعتقادی دیگری آگاه کردند.» در این خصوص، افزون بر اطلاعات برجای مانده از جهانگردان و مسافران ماجراجوی چینی و ایرانی، میتوان به آثار مکتوب و اسناد و کتب و دستنوشتههای فراوان تاریخی اشاره کرد که به میزان نسبتا کمی در ایران و به مقدار خیلی زیادی در کتابخانهها و مراکز آرشیو اسناد تاریخی چین از دوران باستان تاکنون گرد آوری شده است که میتوان از آنها به عنوان اسناد معتبر و مرجع تاریخی مهم برای بازیابی و بازنویسی تاریخ روابط، به ویژه روابط فرهنگی ایران و چین استفاده کرد.
گنجینه وسیع نوشتههای چین میتوانند از اسرار و ناگفتههای شمار زیادی از حوادث، اطلاعات، عوامل و زمینههای فراهم ساز تاریخ روابط فرهنگی بین دوکشور رمزگشایی کرده و ناشناختههای این روابط را با یافتههای نو کشف کنند، که این یافتهها برای همه کسانی که به تاریخ روابط دو ملت علاقه مندند، بسیار با ارزش است. ولی متأسفانه باید گفت، این اسناد و مدارک در حال حاضر توسط عده کمی از دانشمندان تاریخ و جغرافی که چینی بوده و یا به زبان چینی آشنا هستند، استفاده میشود.
اینک مرور زمان و دگرگونیهای امور جهان، گرد و خاک روی آنها نشانده و حتی دانشمندان چینی هم به ندرت از آنها استفاده میکنند تا چه رسد به پژوهشگران ایرانی که با زبان چینی آشنایی نداشته و یا از این گنجینهها کاملا بیاطلاع هستند. پس از تأسیس جمهوری اسلامی ایران و گسترش روابط همه جانبه میان ایران و چین و نزدیکتر شدن دو ملت و تزاید همکاری و دید و باز دید میان دانشمندان و محققان و پژوهشگران و مراکز علمی-فرهنگی دو کشور، بر علاقه مندان روابط و تبادل فرهنگی و تاریخی فرض است که برای احیای این اسناد تاریخی و اطلاعات ارزشمند فرهنگی بکوشند تا همه اطلاعات تاریخی در مورد تبادلات فرهنگی دو ملت را جمع آوری، ترجمه و منتشر ساخته و در اختیار عموم قرار دهند و از این رهگذر خدمت شایستهای به فرهنگ و مردم دوکشور نموده و زحمات و تلاشهای نیاکان خود را پاس بدارند.
تبادلات فرهنگی میان ایران و چین
اگر جاده ابریشم را نماد تاریخی روابط تجاری و اقتصادی میان ایران و چین فرض کنیم، مسلما نماد تعامل فرهنگی بین دو کشور را میتوان مبادلات دینی و مذهبی به شمار آورد که از این طریق سایر مظاهر فرهنگی و هنری هم چون نقاشی، معماری، ادبیات، زبان، آداب و رسوم، ارزشهای اخلاقی و اجتماعی، علوم و صنایع ایرانی و چینی نیز به کشور مقابل راه یافته است.
همه مورخان چینی، ایرانی و محققان و پژوهشگران خارجیِ روابط فرهنگی میان ایران و چین، بر این موضوع اتفاق نظر دارند که ادیان و آیینهای بودایی، نسطوری، زرتشتی، مانوی، و اسلام، از ایران و یا از طریق ایران و توسط مبلغان و اندیشمندان و تجار ایرانی به سرزمین چین معرفی شده و در آن سر زمین گسترش یافته است. برای اثبات این ادعا، به حدی اسناد و مدارک در کتب تاریخی دو کشور و هم چنین آثار نویسندگان خارجی یافت میشود که نیازی به بازگویی همه آنها نیست.
نقش جاده ابریشم در مبادلات فرهنگی
در تمدن چین، دو اثر باستانی بیش از سایر آثار تاریخی این کشور در دنیا مشهور بوده و نقش مهمی در روابط چین با جهان خارج داشته اند؛ یکی دیوار بزرگ چین با حدود ۷۰۰۰کیلومتر طول که بیشتر جنبه دفاعی داشته و سرزمین چین را از هجوم قبایل بدوی شمالی محافظت میکرده، و دیگری جاده ابریشم است که زمینه روابط گسترده چین با جهان خارج را تسهیل میکرده است.
بر اساس اسناد تاریخی، امپراتور وو دی (Wu Di) (۱۵۶ پیش از میلاد تا سال ۸۷ پس از میلاد)، برای توسعه روابط با مناطق و کشورهای واقع در غرب چین، جانگ چیان (Zhang Qian) را به عنوان سفیر و نماینده خود به سرزمینهای غرب چین از جمله ایران اعزام نمود. این سفر زمینه را برای آغاز جادهای تجاری که بعدها به جاده ابریشم مشهور شد، فراهم ساخت. از آن زمان به بعد، در این جاده هیچگاه صدای زنگ کاروان شتران و رفت و آمد بازرگانان و مبلغان دینی از شرق به غرب و غرب به شرق قطع نشد.
در حقیقت میتوان جاده ابریشم را نخستین جاده جهانیسازی اندیشه ها، فرهنگ ها، و تمدن-ها، و حتی اقتصاد و بازرگانی نامید. اگرچه کالای ابریشمین یکی از کالاهایی بوده که در این مسیر مبادله میشده و به همین سبب نام این کالا برای این جاده انتخاب شده است، ولی آنچه بیش از ابریشم ارزشمند بوده و امروزه هم در شرق و غرب عالم آثار آن هم چنان برجای مانده است، تبادل فکر و اندیشه و دستاوردهای غیر مادی بشری بوده است.
این جاده در واقع شبکه گستردهای برای مبادله انواع کالاهای مادی و معنوی بوده که در آن مسافران، مهاجران، روحانیون و مبلغان مذهبی، هنرمندان، تجار و بازرگانان، مقامات سیاسی و لشگری و کشوری، جنگجویان، ماجراجویان، جهانگردان، عیاران و طراران، ادیان بزرگ جهان، ابداعات و اختراعات اقوام و ملل جهان، طولانیترین کاروانها و ارزشمندترین کالاهای تولید شده در غرب و شرق، نایابترین و کمیابترین پرندگان و حیوانات، انواع داروهای گیاهی، انواع علوم از جمله علم نجوم و ستاره شناسی، و… مبادله شده و در حقیقت کانالی برای جابه جایی دستاورد تمدن ها، فرهنگ ها، ادیان و ملتهای شرق و غرب بوده است.
از آنجا که سرزمین ایران به عنوان واسط بین شرق و غرب عمل کرده و برای قرنها تجارت در این مسیر در انحصار ایرانیان بوده، لذا طبیعی است که روابط فرهنگی بین ایران و چین نیز از ابتدا و آغاز فعالیت این جاده، و از طریق آن آغاز و گسترش یافته است. پس از برقراری این روابط و در طول هزاران سال مراوده میان دوملت ایران و چین، هزاران تاجر و مبلغ دینی ایرانی به سرزمین چین مهاجرت و در مناطق مختلفی از این کشور اقامت گزیده و با ازدواج با زنان چینی، گروههای قومی مختلفی هم چون قوم «هویی»، «سالار»، و… را در این سرزمین شکل داده و یا با مخلوط شدن با اقوام دیگر چینی، جوامع گوناگونی را تشکیل داده اند. این مهاجرتها و اقامتها و کوچهای درون سرزمینی نیز بر مبادلات و استحکام روابط فرهنگی میان دو کشور افزوده و در برخی از موارد آن را به روابط خونی و سببی تبدیل کرده است.
برآورده شدن آرزوهای مردم چین با نمایش آثار تاریخی و فرهنگی «شکوه ایران باستان» در جامعترین مجموعه موزهای جهان «شهر ممنوعه»، گام بلندی در توسعه روابط فرهنگی و مردمی بین دو ملت بزرگ ایران و چین است که در شرایط کنونی به درستی تسخیص داده شده و برداشته شده است. در این ارتباط خاطرهای به یادم آمد که در سال ۱۳۸۲ رؤسای موزههای ملی چین، تایوان و هنگ کنگ طی نامهای درخواست داشتند که مجموعه از آثار فرهنگی و تاریخی موزههای ایران برای مدت شش ماه در این سه کشور و منطقه با پرداخت کلیه هزینهها از سوی میزبانان به نمایش گذاشته شود. ه در آن تاریخ به دلایل مختلف به نتیجه نرسید ولی خوشبختانه امروز شاهد برآورده شدن این آرزوی علاقه مندان به تاریخ و تمدن ایران در این منطقه از جهان هستیم.
در این نمایشگاه مجموعه ای (۲۱۱ قلم شیء) از آثار فاخر و نفیس و تاریخی موزههای ایرانی که دارای قدمت بیش از ۳ هزارساله هستند، در قالب نمایشگاه «شکوه ایران باستان» به مدت ۳ ماه از ۲۱ دی ماه سال جاری تا اواخر فروردین ماه سال آینده در پایتخت چین به نمایش گذاشته شده است که این کار سترگ فرهنگی، افزون بر آشنا ساختن مردم علاقمند چین با شکوه تمدنی ایران، قطعا زمینه ساز حضور انبوهی از گردشگران فرهنگ دوست چینی را نه تنها صرفا از چین، بلکه از مناطقی همچون تایوان، هنگ کنگ، ماکائو و سایر مناطق حوزه فرهنگی چین، به ایران را فراهم خواهد ساخت.
صنعت گردشگری در دنیای امروز یکی از صنایع در حال توسعه و ارزآور و همچنین گسترش دهنده ژئو کالچر و جغرافیای فرهنگی در فراسوی مرزهای به شمار میرود. به همین سبب، بیشتر کشورهای دارای فرهنگ و تاریخ کهن و یا جاذبههای گردشگری و طبیعی، از این صنعت برای توسعه اقتصادی و معرفی تاریخ و تمدن و فرهنگ خود استفاده میکنند. خوشبختانه، جمهوری اسلامی ایران در این زمینه حرف برای گفتن زیاد دارد و جزء ده کشور برتر جهان هست. ضمن عرض خسته نباشید به دست اندرکاران این رویداد مهم فرهنگی و گردشگری امید است به اینگونه فعالیتهای ثمر بخش در سایر کشورها نیز ادامه دهند و ایران با شکوه را آنگونه که شایسته است به جهانیان معرفی کنند.