دیپلماسی شرقی در آسیای غربی
نقش آفرینی چین در شکل گیری توافق نهایی جمهوری اسلامی ایران و عربستان سعودی برای از سرگیری روابط بعد از هفت سال اختلاف نظر میان دو قدرت بزرگ خاورمیانه و جهان اسلام، حکایت از بازیگری چین در تقویت صلح و ثبات بین المللی و اثرگذاری آن در کنار قدرتهای غرب آسیا در ایجاد یک نظم نوین جهانی دارد.
روند گفت و گوهای پی در پی ایران و عربستان که از سال ۱۴۰۰ توسط مسئولان و مقامات دو کشور در چند دوره به میزبانی عراق و عمان آغاز شده و بطور مستمر ادامه یافته بود و قدردانی جمهوری اسلامی ایران و جامعه بین المللی از دو کشور را نیز به دنبال داشت، در نهایت روز گذشته در پکن به ثمر نشست و با حمایت چین از گسترش مناسبات ایران و عربستان به عنوان دو بازیگر بزرگ منطقه و جهان اسلام ، دو کشور به توافق نهایی برای از سرگیری روابط دوجانبه و بازگشایی سفارتخانه های خود در پایتخت های یکدیگر دست یافتند.
این توافق که خود یک رویداد بسیار مهم در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام به شمار می رود و بدون تردید می تواند زمینه ساز حل و فصل طیف وسیعی از تنش ها و اختلافات و مسائل غرب آسیا باشد، علاوه بر اهمیت آن از منظر روابط دوجانبه ایران و عربستان و از منظر منطقه ای، پیام های دیگری نیز در عرصه بین المللی دارد.
اکنون رویکرد نگاه به شرق، صرفا رویکرد محدود به یک یا چند کشور نیست بلکه در روند نظم نوین جهانی، این رویکرد تبدیل یه موج بین المللی شده است چرا که بسیاری از جوامع و دولت ها در گوشه و کنار جهان، با پی بردن به اهداف نه چندان صادقانه قدرتهای غربی و مایوس شدن از سیاست ها و رویکردهای سلطه جویانه و یکجانبه غربی ها، برای تامین منافع و گسترش روابط خود ، رویگرد نگاه به شرق را در چارچوب منافع مشترک و متقابل در پیش گرفته اند.
عملکرد غربی ها در قضیه افغانستان، عراق، سوریه، یمن، برجام و … حالا دیگر تقریبا جای تردیدی برای ملت ها و جوامع منطقه باقی نگذاشته است که غربی ها در روابط خود به ویژه با کشورهای استقلال طلب و صاحب منابع غنی ، به دنبال مناسبات برد – برد براساس منافع مشترک و احترام متقابل نبوده بلکه با ترفندهای گوناگون همچنان سیاست سلطه ، چپاول و عقب نگه داشتن این گونه کشورها را دنبال می کنند.
اراده عربستان سعودی برای بازگشت به روابط دو جانبه با ایران، نیز حکایت از یک رویداد مهم در عرصه تحولات بین المللی دارد. به رغم تلاش های بی امان واشنگتن و برخی هم پیمانان غربی آن برای منزوی کردن جمهوری اسلامی ایران به عنوان برترین الگوی استقلال در جهان، بازگشت ریاض به روابط دوجانبه و سازنده با تهران، حکایت از ناکامی رویکرد منزوی سازی غرب علیه ایران دارد.
از طرفی هم اثرگذاری چین در شکل گیری توافق مهم میان تهران و ریاض، گویای رنگ باختن اثرگذاری و بازیگری آمریکایی ها در منطقه غرب آسیا و نیز بازنده بودن واشنگتن در رقابت با “اژدهای زرد” در اثرگذاری بر تحولات بین المللی است. این رویداد حکایت از آن دارد که چین امروز یک قدرت برتر نه تنها در عرصه اقتصاد، تجارت، صنعت و فناوری است، بلکه یک بازیگر غیرقابل انکار در شکل دهی نظم نوین جهانی است.
چینی ها معتقدند در جهان امروز ، بحران سازی و اختلاف افکنی میان کشورها شاید برای مقطعی به نفع برخی قدرتها باشد اما در مجموع، جهان را به سمت سقوط می برد و تنها در سایه دوستی و روابط سازنده میان کشورهاست که همه ملت ها و جوامع می توانند در کنار هم به توسعه مشترک و منافع مشترک دست یابند. چین که امروز خود را به عنوان غول اقتصادی و قدرت تجاری برتر جهان اثبات کرده است، رویکرد “توسعه مشترک همه ملت ها در کنار هم” را اساس کار خود قرار داده و به همین دلیل معتقد است که حسن روابط ایران و عربستان و ایجاد و تقویت صلح و ثبات در خاورمیانه، نه تنها به نفع مردم این منطقه ، بلکه به سود چین نیز خواهد بود. در مقابل غرب، چینی ها بجای منزوی کردن کشورها، رویکرد تقویت مناسبات میان کشورها را در پیش گرفته اند و بر این باورند، در شرایط امروز جامعه جهانی، بیشترین منافع ، در قالب منافع مشترک و در سایه تقویت صلح، ثبات و حسن روابط میان ملت ها و جوامع محقق می شود.
ابتکار اخیری که چینی ها برای حل و فصل سیاسی بحران اوکراین آغاز کرده اند، نیز گوشه ای دیگر از تلاش و اراده پکن برای حل مسائل و تنش های بین المللی با هدف زمینه سازی برای توسعه و پیشرفت مشترک برای جامعه بین الملل است.
طبیعی است چنین رویکردی در برابر رویکرد سلطه جویانه غرب، جاذبه به مراتب بیشتری در میان ملت ها داشته باشد و موج “نگاه به شرق” کشورهای بیشتری را با خود همراه کند.
رویکرد جمهوری اسلامی ایران برای گسترش مناسبات دوجانبه و برد-برد با چین بر اساس منافع مشترک و احترام متقابل، مسیری است که مورد توجه سایر کشورها نیز قرار گرفته و مادامی که غربی ها در رویکردهای مداخله جویانه، سلطه جویانه و استثماری خود بازنگری نکنند، باید شاهد ادامه روند افول غرب در عرصه بین الملل بود.