به قلم رایزن پیشین فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در چین
ایران شناسی در چین و ایران شناسان معاصر چینی
به گزارش روابط عمومی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی علی محمد سابقی رایزن پیشین فرهنگی در چین در مقاله خود با موضوع ایران شناسی در چین و ایران شناسان معاصر چینی این گونه آورده است :
مقدمه:
اگرچه به هیچوجه نمیتوان برای آغاز شناخت مردمان ایران و چین از یکدیگر تاریخی را معین کرد، اما از روزگاران بسیار کهن، تعامل و پیوستگی فرهنگی بسیاری میان دو تمدن دیرینه و دو سرزمین پهناور و آباد ایران و چین، دیده میشود. در جغرافیای منطقه، از قلههای پر برف و سر به فلک کشیدهی کوهستان پامیر که در قسمت شرقی فلات ایران واقع شده، رودخانه ی بزرگی به سمت مشرق سرازیر است. حوضهی این رودخانه بسیار گسترده و واحههای پهناوری را سیراب میکند. از گذشتههای دور، نیاکان ساکنان کنونی این منطقه ی آباد، با مردمان شمالی پنجاب و پامیر و با ایرانیان شمالی و مشرقی و سغدیان و غورستان، همبستگی و پیوستگی گوناگونی داشتهاند. روزگاری همین سرزمین، یکی از بزرگترین کانونها و بسترهای شکوفایی فرهنگ و نژاد ایرانی به شمار میرفت. آثاری که در این یکصد سالهی اخیر در کاوشهای باستان شناسان چینی، به ویژه از غارهای باستانی تورفان و دون خوانگ به دست آمده است، از جمله چندین هزار طومار نقاشی و نسخهی دست نویس نامههای دینی، ادبی، هنری و علمی، دون خوانگ که بخش قابل توجهی از آنها نیز مربوط به جهان تمدن و فرهنگ ایرانی است، روشنایی خیرهکنندهای بر روابط دیرینه و پر رمز و راز فرهنگی ایران و چین در دوران باستان و میانه تابانده و گوشههایی از این تعامل و داد ستد را برای پژوهندگان تاریخ روابط دوملت روشن و چگونگی آن را بیش از پیش نمایان ساخته است. به رغم این که بخش زیادی از این آثار هنوز انتشار نیافته است، ولی همین اندازه هم که در دسترس است، به خودی خود برای نشان دادن اهمیت، گوناگونی، و ژرفای چنین روابطی کفایت میکند. در تاریخ اکتشافات و کاوشهای باستانی که تا کنون صورت گرفته است، چنین پیشینهای غنی و جامعی هرگز دیده نشده است. جزء بسیار اندکی که از این آثار تا کنون مورد پژوهش واقع شده و مورد بررسی قرار گرفته است، قدمت این آثار و روابط فرهنگی را تا قرن نهم پیش از میلاد پیش میبرند. جدیدترین آنها مربوط به قرن سوم پیش از میلاد به بعد بوده و به آیین و مهر و کیش مانی مربوط است. این آثار بخش کوچکی از هزاران هزار سند و مدرک تاریخی کشف شده د راین زمینه است که در مقابل حجم انبوه اسناد موجود ولی کشف و بازخوانی نشده، اندک و ناچیز است.
به باور ایرانشناسان چینی، هنوز زمان آن نرسیده است که بررسی تطبیقی، کاربردی، و مشروح این اسناد و مدارک روابط تاریخی در یک تعامل دوجانبه میان محققان چینی و ایرانی، و با استناد به اسناد بازمانده به زبانهای چینی، فارسی، سانسکریت، پالی، سغدی، عربی، سریانی، تبتی، مغولی، منچویی، و سایر زبانهای اقوام دیگر که با چین پیوند داشته اند، چه در داخل ایران و چین و یا موجود در آرشیو و موزههای سایر کشورها، عملی و پذیرفتنی باشد. اما، شروع و گسترش سریع مراکز و مؤسسات ایرانشناسی و تربیت پژوهشگران علاقمند به این موضوع در محافل علمی و دانشگاهی چین و اهتمام جدی آنان به موضوع ایرانشناسی در سالهای اخیر، نشانهی خوبی از باور به ضرورت پرداختن به این موضوع مهم و حساس است. امید است به زودی و با مشارکت و همکاری محققان و پژوهشگران دو کشور، این ضرورت جامهی عمل پوشیده و از این طریق حلقههای مفقودهی روابط دو ملت به نحو شایسته و در خور کشف و به هم متصل شده و از گذشتهی روابط، چراغی فرا راه آینده تابانده شود. در این مقاله تلاش شده است اطلاعات نسبتا جامعی از سابقهی ایرانشناسی، ایرانشناسان معاصر، و موضوعات مورد علاقهی پژوهشگران چینی در این زمینه، در اختیار خوانندگان گرامی قرار گیرد.
پیشنهی ایرانشناسی در چین
کشورهای چین و ایران که در دو انتهای شرقی و غربی آسیا واقع شده اند، دو کشور بزرگ کهن و متمدن جهان هستند که تاریخ آنها در مقایسه با خیلی از کشورهای جهان دیرینهتر، تمدن آنها درخشانتر، و خدمات آنها به تمدن جهان بیشتر از سایر کشورهاست. طبق مدارک تاریخی چین در دوران خن غربی، بیش از ۲۰۰۰ سال پیش، امپراتوری چین با اشکانیان(۲۴۷ ـ ۲۲۶ پیش از میلاد)، از طریق جادهی مشهور ابریشم رسما ارتباط داشت. از آن به بعد جادهی ابریشم به شریان بزرگ ارتباطی جهان تبدیل شد که از چین در شرق آسیا آغاز و از سرزمین آسیای میانه و شبه قارهی آسیای جنوبی عبور کرده و به فارس و شبه جزیرهی عربستان واقع در آسیای غربی رسیده و سپس به آفریقا و اروپا وصل میشد. فارس یعنی ایران قدیم، در جایگاه کلیدی جادهی ابریشم قرار داشته و سه مسیر جادهی ابریشم، یعنی جادهی ابریشم زمینی شمالی از طریق«کریدور خهسی» چین؛ جادهی ابریشم جنوب غربی چین؛ و جادهی ابریشم دریایی ادویه، همگی به سرزمین فارس در آسیای غربی میرسیدند. چین در انتهای شرق جادهی ابریشم و ایران در انتهای غرب جادهی ابریشم بودند. مردمان دو کشور چین و ایران، از طریق این شریان ارتباطی دیرینه و تاریخی، در زمینهی مبادلات اقتصادی و فرهنگی به خوبی از امکانات و تسهیلات زمانی و مکانی موجود استفاده کرده و تمدنهای دیرینهی دو کشور به خوبی به مبادله و تلفیق با هم پرداختند. احترام متقابل، تحصیل متقابل، استفادهی متقابل، جلب و جذب متقابل، و ستایش متقابل مردم دو کشور از فرهنگ یکدیگر، و رفت و آمد دوستانه بین آنها، محور اصلی تعامل دوجانبه در تاریخ روابط مردمان دو کشور در مدت بیش از ۲۰۰۰ سال به شمار میروند.
در طول هزارههای گذشته، و از طریق این مسیر تجاری، ابداعات و دستاوردهای بزرگ مردم چین، شامل پارچهی ابریشمین، ظروف زیبا و لطیف چینی و سفالین ، طب و داروهای سنتی چین، و هنرهای نقاشی چینی، یکی پس از دیگری به ایران و از آن طریق به غرب وارد میشدند. مذاهب قدیم فارسی همچون کیش زرتشتی، آیین مانوی، آیین بودایی، مذهب مسیحیت نسطوری، و دین اسلام، همچنین سازها، هنر موسیقی و ابزار و آلات موسیقی، رقص، انواع هنرها، ستاره شناسی، تقویم، طب و داروی فارس، همراه فرستادگان خاص، تجار، دانشمندان، مبلغان مذاهب و زبان و ادب شیرین فارسی مورد استفاده آنها، یک پس از دیگری وارد شرق و سرزمین چین شدند که از این راه به گنجینهی فرهنگی دو کشور چین و ایران غنا بخشیده و در تاریخ مبادلات فرهنگی جهان بهعنوان فصلی درخشان ثبت شده است.
براساس اسناد و مدارک تاریخی و باستان شناسی چین، زبان فارسی بهعنوان حامل تمدن قدیم فارس در دوران سلسلههای خن و تانگ، همراه تجار، فرستادگان، دانشمندان و مبلغان آیینها و مذاهب پارسی، از طریق جادهی ابریشم وارد چین شده است. زبان فارسی، همراه با چند گویش مربوط به دورههای باستانی و میانی ایرانی، در کتابهای مقدس آیین مانی، که درمنطقهی دون خوانگ و تورفان در اواخر قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ توسط تیمهای باستان شناسی آلمان، فرانسه، انگلستان، و روسیه کشف شدهاند، در چین به ثبت رسیدهاند. زبانهایی همچون زبان پهلوی رایج در غرب ایران در دوران باستان میانی، زبان پارتی(زبان اشکانی) رایج در ناحیهی سواحل جنوب شرقی دریای خزر در شمال ایران، زبان ختنی، سغدی، و زبان تومشوق (Tumshugese) شاخهی فرعی از زبانهای شرقی ایران، زبانهای رایج در مسیر جادهی ابریشم بودهاند. هرکدام از این اسناد و مدارک موضوع مستقلی برای پژوهش پیرامون روابط فرهنگی و تاریخی ایران و چین هستند که نیازمند بررسی علمی و تحقیق میباشند. این روابط در دوران سلسلههای مختلف امپراتوری در چین، به ویژه عصر سلسلههای تانگ و یوان، به اوج خود رسید که به دوران طلایی روابط دوکشور شهرت دارد. بنابراین، میتوان ادعا نمود که این پیشینهی گستردهی روابط همه جانبه میان ایران و چین، بدون داشتن شناخت عمیق از یکدیگر امکان پذیر نبوده است.
در واقع، پیشینهی ایرانشناسی در چین به معنای عام آن، به آغاز روابط و مبادلات تجاری، سیاسی و فرهنگی میان دو کشور در دوران اشکانیان بر میگردد. این واقعیت را میتوان در اسناد و مدارک و کتابهای تاریخی چینی باقی مانده از آن دوران به وضوح مشاهده کرد. اطلاعات دقیقی که در گزارش سفرا و نمایندگان سیاسی اعزامی از چین به ایران باستان، پیرامون ویژگیهای فرهنگی، سیاسی، اجتماعی و جغرافیایی سرزمین ایران دیده می شود، در واقع نخستین تلاشهای چینیها برای شناسایی و کسب اطلاعات از سرزمین و مردمان ایران زمین به شمار میآیند. گزارش دو بار سفر جانگ چیان[۲]، نخستین فرستادهی امپراتور چین و همراهان به سرزمینهای غربی از جمله ایران که در سالهای ۱۱۹ و ۱۳۹پیش از میلاد صورت گرفت، قدیمیترین اطلاعات از ایران باستان است که در اختیار دربار چین قرار گرفت، و بر مبنای همین گزارش بود که امپراتور وقت تصمیم گرفت روابط سیاسی و مبادلات تجاری خود را با سر زمین ایران گسترش دهد. این گزارش و سایر گزارشهای تهیه شده در خصوص مردم، جغرافیا، فرهنگ، هنر و تمدن فارس توسط سفرا و نمایندگان اعزامی از چین در روزگاران گذشته که به درستی در کتاب«تاریخ روابط چین و خارج[i]» توسط جانگ شینگ لیانگ[۳]از اسناد و مدارک معتبر دورانهای مختلف تاریخی چین گردآوری و در سال۱۹۲۶میلادی منتشر شده است، نشان از اهمیتی دارد که دربار امپراتوران چین برای فرهنگ و تمدن و سرزمین ایران قایل بودند. در برخی از این گزارشها آنچنان به دقت جزییات جغرافیایی، آداب و رسوم فرهنگی و اجتماعی و حتی غذاهای ایرانی آن دوران و مناطق جغرافیایی مانند هرمز و سیراف ثبت و ضبط شده است که هنوز هم میتواند به عنوان منبعی ارزشمند مورد بهرهبرداری ایرانشناسان قرار گیرد. همچنین، بعضی از جهانگردان چینی که گذرشان به سرزمین ایران افتاده نیز در سفرنامههای خود مطالب فراوانی در خصوص شناساندن سرزمین ایران به مردم چین نوشتهاند که اگرچه اصل برخی از این سفرنامهها از بین رفته، ولی قسمتهایی از آنها در منابع دیگر نقل قول شده است که در دسترس است. مانندیادداشتهای سفر دریادار جنگخه؛یادداشتهای سفر به مغرباز چنچنگ[۴]در سال۱۴۱۳میلادی؛سفرنامهی دیدنیهایی در جزایر، متعلق به ما خوان[۵]مربوط به سال۱۴۱۲میلادی؛مختصری پیرامون وضع بیگانگان در جزیره، نوشتهی وانگ دایوان[۶]سیاح معروف چینی دوران سلسلهی یوان که در آن از بنادر مهم خلیج فارس، شهر و بندر هرمز نام برده شده است؛سفرنامهی گونگجن[۷]، متعلق به سال۱۴۱۲ تحت عنوان«دیدنیهایی در انجام مأموریت»؛شناخت گیاهان دارویی دریاییبه قلم لی شون(لیشون یا لیبوسه، یعنی لی ایرانی، ادیب، دانشمند و شاعری ایرانی بود که به زبان چینی هم شعر میسرود[ii])؛ادبیات جهان، نوشتهی جنگ جندو[۸] در سال۱۹۲۷؛فرهنگ بزرگ ادبای جهان، منتشره از سوی ادارهی نشریات خلق سیچوان در سال۱۹۸۸؛ و دهها کتاب دیگر، تنها بخشی از تلاش چینیها از دوران باستان تا کنون برای آشنایی با فرهنگ، تاریخ، تمدن و آداب و رسوم مردم ایران را تشکیل میدهند. آقای پنگ شوجی[۹] مورخ چینی میگوید: « تنها اگر صرفا مبادلات وسیع و دیرینه و مناسبات مشترک بین تمدنهای چین و ایران در نظر گرفته شود، منابع آن برای انجام پژوهشهای تاریخی مستمر و بی نهایت است.»[iii]
این روند، پس از استقرار جمهوری خلق چین در سال۱۹۴۹، به ویژه پس از گسترش روابط سیاسی و اقتصادی و فرهنگی دو کشور در دهههای اخیر، از سرعت، تنوع، و اهمیت بیشتری برخوردار شده است. آنچه در پی میآید، معرفی جایگاه ایرانشناسی و ایرانشناسان معاصر چین میباشد.
پژوهشهای صورت گرفته پیرامون ایران در چین
پژوهش در مورد ایران موضوع مهمی در پژوهش پیرامون منطقهی خاورمیانه در چین به شمار میرود. طبق آمار «فهرست راهنمای آثار و رسالههای پژوهشی پیرامون ایرانشناسی در چین» که توسط آقای دکتر یائوجیده[iv]ارایه شده است، از سال۱۹۱۱ تا ۲۰۰۷، تعداد آثار پژوهشی در مورد ایران در چین۱۵۹۹ مورد است که شامل مقاله، پایان نامه، اثر مستقل و آثار ترجمه شده میباشد. از این میان آثار مستقل ۲۱۷ جلد، آثار ترجمه شده ۱۰۲جلد، و رساله و پایان نامه۱۲۸۰ مورد بوده و تعداد رسالهها و آثار ترجمه شده در مورد ایران بیش از۱۰ درصد کل رسالهها و آثار ترجمه شده و تحقیق شده در مورد خاورمیانه را تشکیل میدهند. همچنین در ۳۸ سال پیش از تأسیس چین نوین در سال۱۹۴۹، نیز ۵۷ اثر پژوهشی بهصورت مقاله در مورد ایران صورت گرفته است که ۳/۵۶ درصد از کل پژوهشهای صورت گرفته در مورد خاورمیانه را تشکیل میدهند؛ از طرف دیگر، پژوهش ایرانشناسی در چین معاصر تقریبا پس از تأسیس چین نوین بهصورت جدی شکل گرفته و پیشرفت کرده و آثار پژوهشی انجام شده از سال ۱۹۴۹ تا ۲۰۰۷ حدودا ۹۶/۴۴ درصد از حجم کل پژوهشهای خاورمیانه را شامل میشود. بعد از دههی هشتاد از قرن بیستم، ایران پژوهان چینی در زمینهی ایرانشناسی هم پروژههای تحقیقاتی مورد نیاز دولت و وزارتخانهها را انجام داده اند و هم پژوهشهای علمی دانشگاهی مستقلی در این خصوص انجام داده اند که علاوه بر اصل انجام پژوهشهای اساسی، هرچه بیشتر با واقعیتها و نیازهای این کشور منطبق بوده است[v].
موضوعات مهم ایران پژوهی در چین
از نظر ترتیب زمانی، موضوعات و زمینههای پژوهشی پیرامون ایران در چین در هر دوران ویژگی خاص خود را دارد که بدین شرح است:
- – از سال ۱۹۱۹ تا ۱۹۴۹ آثار پژوهشی ۵۷ مورد بوده و پژوهشگران بیشتر از دانشمندان نسل قدیم بودهاند. این افراد در واقع پایهی ایرانشناسی در چین را بنا نهادهاند. برای نمونه: «امید» ترجمهی آقای خوشی[۱۰] در سال۱۹۱۹، در مجلهی«جوانان جدید» منتشر شده است. « ترجمهی مجدد رباعیات خیام» توسط آقای گوه مورو[۱۱] در سال ۱۹۲۲در مجلهی« ابداعات» چاپ شده است. « رباعیات عمر خیام» ترجمهی آقای وین ای دوو[۱۲]، در سال ۱۹۲۳ در مجلهی«ابداعات» منتشر شد. «شاعران فارس در قرون میانه» به قلم آقای جنگ جندوو[۱۳]، در کتاب«خلاصهی ادبیات» به چاپ رسید. در سال ۱۹۲۷، گومورو کتاب« عمر خیام شاعر فارس» و « رباعیات» ترجمه شده به زبان چینی را منتشر ساخت. در سال ۱۹۲۹ آقای جانگ تیه مین[۱۴]، «داستانهای فارس» و «افسانههای فارس» را به چاپ رساند. در دهههای ۲۰ و ۳۰ از قرن بیستم، آقایان ووشی[۱۵]، جونگ چی[۱۶]، ووجیان لن[۱۷] ، جو شیانگ[۱۸]، فعالان عمده در زمینهی پژوهش پیرامون فرهنگ ایران در آن زمان بودند. در آن دوران« مجموعه داستانهای عامیانهی فارس» ترجمه شده توسط آقای چینگ یه[۱۹]، و « مجموعه قصههای کودکان ایران» ترجمهی دا نین[۲۰]، به ترتیب انتشار یافتند. در دههی۴۰، از قرن بیستم، « داستانهای کودکان ایران»ترجمهی آقای جنگ جیه[۲۱]، «گلستان» ترجمهی آقای وانگ جینگزی[۲۲]، منتشر شدند. از این جهت اشعار، قصهها و داستانهای ایرانی یکی پس از دیگری در چین ترجمه و معرفی شدند. کتاب « مسایل فارس» (ادارهی نشریات مردم)، «فارس بعد از جنگ» (ادارهی نشریات مین جی) به ترتیب در سالهای ۱۹۲۱ و ۱۹۳۰ منتشر شدند و کتاب « فارس جدید» توسط شیه لن[۲۳]، توسط ادارهی نشریات شانگ وو و کتاب « ایران جدید» به قلم چن کون[۲۴]، توسط انتشارات جهان نیز به ترتیب در سالهای ۱۹۳۰ و ۱۹۴۰ از چاپ خارج شدند. این کتابها اوضاع و احوال معاصر کشور ایران را معرفی میکردند. در سال ۱۹۳۸انتشارات اسلامی کتاب«فرهنگ کاربردی فارسی به چینی» تألیف آقای جانگ چیان[۲۵]، را منتشر ساخت و این کتاب مرجع خوبی برای دانشجویان زبان فارسی و پژوهشگران مسایل ایران به حساب میآمد.
- – از سال ۱۹۴۹ تا ۱۹۷۹ مجموع پژوهشهای صورت گرفته پیرامون ایران ۱۳۳ اثر بود. در این دوره تعداد آثار پژوهشی صورت گرفته در دههی ۵۰ در رتبهی نخست و آثار دههی۷۰ در ردهی دوم و آثار دههی۶۰ در جایگاه سوم قرار داشتند. از این میان پژوهشهای ادبی بیشتر و آثار تاریخی، جغرافیایی و سیاسی در جایگاه بعدی قرار داشتند و در زمینههای روابط بین چین و ایران، مذهب، هنر، فرهنگ و اقتصاد کمتر کار شده بود و جای آثاری در زمینههای زبان خالی بود و در زمینههای هنری آثار کاملا ویژهای بودند. باید گفت، چین در این دوره برای تدریس و توسعهی زبان فارسی و ایرانشناسی اهمیت زیادی قایل نبود. این امر نشانگر نوع و میزان روابط دو کشور است که در دههی ۵۰ اساسا بر مبنای دشمنی قرار داشت و در دههی۶۰ تحقیقات تازه آغاز شده بود و در سال ۱۹۷۱ تازه روابط سیاسی برقرار و سپس به سرعت رو به توسعه گذاشت و از اواخر دههی۷۰ تا اوایل دههی ۸۰ متحمل سرخوردگی شد.
- – از سال ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۹ پژوهش در مورد ایران در چین وارد مرحلهی پیشرفت وسیع، دامنه دار، همه جانبه و عمیقی شد. نتایج این پژوهشها ۱۴۰۰عنوان مقاله و مطلب است که بیش از ۸۸ درصد از کل پژوهشهای انجام شده در مورد ایران در چین را تشکیل میدهد. این گسترش نتیجهی اجتناب ناپذیر اجرای سیاست استراتژیکی مهم چین مبنی بر اصلاحات و درهای باز سیاسی در مدت ۳۰ سال گذشته و شکوفایی همه جانبهی پژوهشهای صورت گرفته پیرامون مسایل بین المللی، و همچنین بیانگر تحولات بزرگ اوضاع سیاسی و اقتصادی جهان، بالا رفتن جایگاه چین و ایران در خاورمیانه و جهان، گسترش تأثیر گذاری همه جانبهی دو کشور در یکدیگر است. در این دوره موضوعات ایران پژوهی همچنان در زمینههای ادبیات سنتی، مسایل سیاسی، فرهنگی، هنری و مذهبی ایران بود و پژوهش در باب مسایل اقتصادی همچنان ضعیف بود. نتایج پژوهشهای انجام شده در دههی۹۰ به ۳۹۱ مورد میرسد که از این میان موضوعات ادبی و سیاسی همچنان در جایگاه نخست قرار داشته و پژوهش در مورد روابط چین و ایران برجستهتر شده و تحقیقات در خصوص تدریس زبان فارسی و مسایل اقتصادی به وضوح افزایش یافت، ولی پژوهش در زمینههای فرهنگی و هنری خیلی زیاد نبود، چون در دههی۹۰ از قرن بیستم، روابط چین با آمریکا، روسیه، اتحادیهی اروپا، ژاپن و سایر قدرتهای جهان رو به تثبیت شدن بود و چین نیز تمایل داشت با استفاده بهینه از بازار و منابع انرژی ایران، فشار شدید غرب به چین را کاهش دهد، به ویژه در شرایطی که چین قصد داشت استراتژی توانایی بین المللی خود در خصوص« استراتژی کسب منابع انرژی خارجی »، « استراتژی کسب منابع طبیعی خارجی» را زیاد بروز ندهد و در انتظار فرصت مناسب باشد تا به صورت مسالمت آمیز آن را به تدریج به اجرا گذاشته و روابط چین و ایران را عمیقتر و بسیاری از مؤسسات چینی را وارد بازار ایران و جهان کند. در این شرایط بود که اصول توسعهی روابط چین و ایران، همکاریهای تجاری و اقتصادی دو کشور خود به خود به موضوعات مهم پژوهشی تبدیل شدند. در اوایل قرن بیست و یکم، موضوعات ایران پژوهی در چین در مقایسه با دههی۹۰ از قرن بیستم، از۲۰۰ مورد فراتر رفته و جمعا بالغ بر ۵۹۸ مورد میرسد( این آمار شامل پژوهشهای ۲۰۰۸ به بعد نمیشود). از این تعداد، پژوهشهای صورت گرفته در مورد مسایل سیاسی ایران و روابط چین و ایران، به ترتیب در جایگاه اول و دوم قرار دارند و تغییر محسوس نسبت به دورههای قبل این است که در این مدت پژوهش در زمینههای ادبی به شدت کاهش یافته و موضوع تدریس زبان فارسی همچنان در ردیف آخر بود. نتایج این پژوهشها با تحولات و اوضاع داخلی و خارجی چین و ایران ارتباط نزدیکی داشتند. پس از ورود به قرن ۲۱ و به دنبال حادثهی یازدهم سپتامبر، جنگ علیه عراق، به ویژه به دنبال افشا شدن برنامهی هستهای ایران در سال ۲۰۰۳، حوادث بزرگی از جمله رکود و حتی عقبگرد صلح خاورمیانه و بحران بین المللی نفت پشت سر هم به وقوع پیوست و آمریکا با کمک ایران حکومت عراق و طالبان در افغانستان، رقبای ایران را شکست داد و صعود مداوم قیمت نفت نیز موجب افزایش قدرت و نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی ایران شد و این کشور به تدریج از مرزها عبور و پا به عرصهی خاورمیانه و حتی جهان گذاشته و به مسئلۀ مهم جهانی تبدیل شد. ساختار جدید جهانی و تحولات شدید بین المللی، موجب شدند که دانشمندان چینی به نفوذ و تأثیر گذاری ایران در صحنهی جهانی و اثرات آن در چین و در روابط چین و ایران اهمیت زیادی بدهند. به ویژه موضوع هستهای ایران نکتهی مهم و مورد توجه محافل علمی و موضوع مهم پژوهشی گردید.
پژوهشهای ایرانشناسی در چین در دوران معاصر، بیشتر در زمینههای تاریخ، مذهب، مسئلهی هستهای، منابع انرژی، پیشرفتهای اقتصادی، مسایل فرهنگی، اوضاع کشوری، روابط بین المللی، زبان و ادبیات فارسی و غیره صورت گرفته است و در سالهای اخیر نیز به سرمایه گذاری، تجارت، جهانگردی در ایران و معرفی قوانین و مقررات جاری در کشور ایران میپردازد. البته در سالهای گذشته و پس از حملهی آمریکا به عراق و افغانستان و شدت یافتن نیاز چین به انرژی خاورمیانه، و جنگ ۳۳ روزهی اسراییل علیه حزب الله در لبنان و همچنین به قدرت رسیدن احزاب شیعی در عراق، و تلاش شیعیان بحرین برای دستیابی به حقوق قانونی خود، مراکز علمی و پژوهشی وابسته به دولت چین و مؤسسات پژوهشی وابسته به دانشگاههای این کشور، به توصیهی دولت، به شدت به انجام تحقیق و پژوهش در مورد اسلام، تشیع، ایران و خاورمیانه روی آوردهاند. براساس آمار سایت علمی وزارت آموزش چین، از سال۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ جمعا بالغ بر ۴۰۰۰ مورد پایان نامه در مقطع فوق لیسانس و دکتری در مورد ایران، اسلام، تشیع، و خاورمیانه توسط دانشجویان دانشگاههای مختلف چین تدوین شده که بیانگر توجه ویژهی مراکز علمی و دانشگاهی چین به این موضوعات است[vi].
براساس آمار غیر رسمی، از ابتدای قرن بیستم تا اوایل دههی۱۹۹۰، در چین مجموعا، ۶۹۲ عنوان کتاب بهصورت ترجمه(۳۲۰ عنوان) و تألیف( ۳۷۲ عنوان) پیرامون ایران منتشر شده است که شامل موضوعاتی همچون ادبیات کهن، ادبیات معاصر، ادبیات عامیانه و فولکلور، هنر، تاریخ، ادیان ایرانی، اسلام، فلسفه، و سایر موضوعات متفرقه میگردد[vii]. البته، در اواخر دههی۱۹۹۰، به ویژه در دههی نخست قرن ۲۱، تعداد عناوین و موضوعات کتب منتشر شده در مورد ایران در چین، به شدت افزایش یافته و موضوعات مهمی هم چون مسایل سیاسی، اقتصادی، اعتقادی، بین المللی، توریستی و جهانگردی، و نفت و انرژی نیز بر موضوعات پیشین افزوده شده است[viii].
همچنین، طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ایران نیز طبق آمار کتابخانهی ملی جمهوری اسلامی ایران، مجموعا ۵۹۳ عنوان کتاب در خصوص چین تألیف و ترجمه شده است که از این تعداد ۲۶۵ عنوان در موضوعات فرهنگی و اجتماعی، ۱۳۸ عنوان در زمینههای اعتقادی و ادیان چین، ۷۳ عنوان در موضوعات سیاست داخلی و بین المللی این کشور، ۳۴ عنوان به موضوعات اقتصادی، و ۲۸ عنوان به مسایل ورزشی اختصاص یافته است. موضوعات این کتابها شامل گفتارهای کنفوسیوس و اندیشههای آیین تائو، مدیتیشن، در بخش ادیان و مذاهب چین؛ اصلاحات سیاسی در چین، سیاست خارجی چین، روابط ایران و چین، روابط چین با سایر کشورها، سیاست و حکومت داخلی چین، جایگاه چین در نظام بین الملل، در بخش سیاست چین؛ تمدن چین، تاریخ، ادبیات و داستان، اسطورهها و افسانهها، خاطرات سفر به چین، فرهنگ و مردم چین، قوانین و مقررات چین، جهانی سازی در چین، مسلمانان چین، علوم و آموزش، طب سنتی در چین، گردشگری و میراث فرهنگی چین، زبان و آداب و رسوم چینی، مربوط به بخش فرهنگی و اجتماعی است؛ و موضوعات ورزشی شامل وو شو و سایر هنرهای رزمی چین میگردد[ix]. البته این تعداد تمامی کتابهای منتشره در ایران پیرامون چین را شامل نمیشود، بلکه کتابهایی هستند که در فهرست کتابخانهی ملی ایران قرار دارند. به این تعداد بایستی پایان نامههای دانشگاهها و مقالات علمی و پژوهشی منتشره در مجلات و روزنامهها را نیز اضافه کرد.
تنوع و گسترش مراکز ایران پژوهشی در چین
بر اساس اطلاعات گرد آوری شده، در حال حاضر اغلب مراکز پژوهشی ایرانشناسی در چین، در فرهنگستانهای علوم اجتماعی و مراکز دانشگاهی، مؤسسات مهم مطبوعاتی و ادارات دولتی پراکنده هستند. از میان آنها با سابقه ترین مرکز، مؤسسهی مطالعات آسیای غربی و شمال آفریقا در فرهنگستان علوم اجتماعی چین است (نام اولیهی آن مؤسسهی مطالعات آسیا و آفریقا بوده که در سال ۱۹۶۱ تأسیس شده است). در سال ۱۹۶۴ مؤسسهی مطالعات مذهبی در بخش علوم فلسفه و جامعهی فرهنگستان علوم اجتماعی چین ایجاد شد. مؤسسهی مطالعات آسیای جنوب غربی دانشگاه یوننن و مؤسسهی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه شمال غربی نیز به ترتیب تأسیس شدند و جزو قدیمی ترین مراکز مطالعات ایران به شمار میروند. هماینک، مراکز علمی پژوهشی چینی که پیرامون ایران تحقیق میکنند عبارتند از: ۱- مؤسسهی خاورمیانه در دانشگاه زبانهای خارجی شانگهای ( قبلا نام آن انستیتوی فرهنگ خاورمیانه بود)؛ ۲- دانشکدهی روابط بین الملل دانشگاه پکن؛ ۳- انستیتوی آسیای غربی و آفریقای فرهنگستان روابط بین الملل معاصر چین؛ ۴- انستیتو مسایل بین الملل چین؛ ۵- دانشکدهی روابط بین الملل یوننن( نام اصلی آن انستیتوی آسیای جنوب غربی است)؛ ۶- انستیتوی آسیای غربی دانشگاه جنوب غربی؛ ۷- فرهنگستان مطالعات بین المللی شانگهای؛ ۸- انستیتو پیشرفت اجتماعی اروپا و آسیای مرکزی وابسته به شورای دولتی چین؛ ۹- انستیتوی اروپای شرقی و آسیای میانه و غربی فرهنگستان علوم اجتماعی شانگهای؛ ۱۰- انستیتو اروپا و آسیا؛ ۱۱- دانشکدهی امور عمومی دانشگاه شیامن؛ ۱۲- انستیتو تاریخ جهان دانشگاه ملی مغولستان داخلی؛ ۱۳- مرکز پژوهش مسایل جهان خبرگزاری شین هوا؛ ۱۴- انستیتوی قوم هوی، دانشگاه نینگ شیا؛ ۱۵- دانشکدهی امور عمومی دانشگاه تربیت معلم خهنان؛ ۱۶- فرهنگستان مسایل بین المللی چین؛ ۱۷- انستیتوی روابط بین المل دانشکدهی دیپلماسی؛ ۱۸- انستیتوی تاریخ جهان، فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ ۱۹- دانشگاه دفاع ملی چین؛ ۲۰- مرکز پژوهش جهان معاصر چین و غیره ( چون ۴ مرکز دیگر پژوهش ایران وابسته به دانشگاهها بوده در اینجا جداگانه به حساب نیامدهاند). این مراکز بهصورت مشترک ساختار اصلی سازمانهای پژوهشی ایران در چین معاصر را تشکیل میدهند و همزمان عمده مراکز پژوهشی خاورمیانه در چین نیز هستند. لازم به گفتن است که انجمن خاورمیانهی چین که در سال ۱۹۷۸ تأسیس شده، به عنوان سازمان پژوهشی خاورمیانه نقش مهمی در پشتیبانی و پیش برد غیر قابل انکار پژوهش در مورد ایران در چین ایفا کرده و میکند[x].
از سال۲۰۰۵ به بعد، مراکز پژوهشی ایرانشناسی در چین به سمت تخصصی تر شدن حرکت کردهاند. در دانشگاههای شمال غربی(شهر شیان)، دانشگاه یوننن، دانشگاه زبانهای خارجی شانگهای و دانشگاه جنوب غربی( شهر چونگچینگ) یکی پس از دیگری مراکز پژوهشی ایران تأسیس شده و آنها با همکاری انستیتوی فرهنگ ایران در دانشکدهی زبانهای خارجی دانشگاه پکن، همگی به مراکز خاص پژوهشهای مسایل و موضوعات مرتبط با ایران در روند پژوهش خاورمیانه در سراسر چین تبدیل شده اند. این تغییرات ممکن است بیانگر گرایش تخصصی شدن سازمانهای علمی و پژوهشی خاورمیانه در چین باشد.
برگزاری سمینارهای ایرانشناسی در چین
پس از تأسیس مرکز پژوهشهای فرهنگ ایران در دانشگاه پکن، و سازمان یافتن محققان و پژوهشگران ایرانشناس که در زمینههای مختلف تاریخی، ادبی، فرهنگی، و باستانشناسی کارهای علمی میکردند در این مرکز، ضرورت برگزاری سمینارهای ایرانشناسی با هدف معرفی و مبادلهی اطلاعات و یافتههای علمی این اساتید، بیش از گدشته احساس میشد. لذا، رایزنی فرهنگی ایران در چین با همکاری بخش فارسی و مرکز پژوهشهای فرهنگ ایران در دانشگاه پکن، توافق نمودند هر ۵سال یکبار، سمینار ایرانشناسی را برگزار و مقالات ارایه شده د راین سمینارها را منتشر سازند. برهمین اساس، از سال۱۳۷۱ تا کنون ۷ سمینار ایرانشناسی به ریاست پروفسور یه ایلیانگ و پس از ایشان برگزار شده است که به شرح زیر میباشد:
-نخستین سمینار ایرانشناسی در سال۱۳۷۱ شمسی با شرکت اساتید چینی و ایرانی برگزار گردید.
-دومین سمینار ایرانشناسی در سال ۱۳۷۵ شمسی با حضور اساتید مختلف ایرانی و چینی در دانشگاه پکن برگزار شد.
-سومین سمینار ایرانشناسی در آبان ماه سال۱۳۸۱ با ارایهی۲۴ مقالهی علمی در همان دانشگاه برگزار و شرکت کنندگان در ۴ نشست جداگانه به بررسی و تحلیل دستاوردها و یافتههای علمی خود در زمینهی فرهنگ، تمدن، تاریخ، روابط دوکشور، و آثار باستانی کشف شده در چین پرداختند.
-چهارمین سمینار ایرانشناسی در تاریخ دهم و یازدهم آبان سال۱۳۸۶ با ارایهی۲۴ مقالهی علمی و پژوهشی در زمینهای مختلف برگزار گردید.
– و پنجمین سمینار ایرانشناسی در آبان۱۳۸۹ در دانشگاه پکن برگزار شد[xi].
– دو سمینار هم در سال های اخیر برگزار شده است که هنوز اظلاعات آن به اینجتنب نرسیده است.
از مقالات ارایه شده به این ۵سمینار، تا کنون ۳مجموعه مقالات به زبان چینی منتشر شده و گزیده مقالاتی از ۵ سمینار فوق به زبان انگلیسی ترجمه و توسط انتشارات دانشگاه پکن در سال ۲۰۰۹ چاپ و منتشر گردیده تا علاقمندان غیر چینی نیز بتوانند از این مقالات استفاده نمایند[xii]. اگرچه برخی از این مقالات توسط رایزنی فرهنگی در پکن به زبان فارسی ترجمه و به صورت محدود در اختیار مراکز ایرانی قرار گرفته است، ولی متأسفانه تا کنون هیچ کدام از آنها در ایران بهصورت رسمی منتشر نشده است. جا دارد مراکز و نهادهای علمی و پژوهشی ایران، به ویژه مرکز مطالعات راهبردی فرهنگی- بین المللی سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی و یا بنیاد ایرانشناسی، نسبت به چاپ و انتشار این مقالات اقدام لازم را به عمل آورند تا دستاورد این سمینارها در اختیار محققان و پژوهشگران فارسی زبان(ایران، افغانستان، تاجیکستان) و سایر اندیشمندان آشنا به زبان فارسی قرار گرفته و بتوانند از آنها استفاده نمایند.
ایرانشناسان معاصر چین
پیشینهی ایرانشناسی در دوران معاصر در چین، از زمان کشف اسناد، کتابها و دستنوشتههای ادیان و مذاهب از غارهای تاریخی دونخوانگ در سال۱۹۰۰میلادی آغاز شد که اینک بیش از ۱۰۰سال از آن تاریخ میگذرد. از آنجا که بخشی از این اسناد، مربوط به ادیان ایرانی همچون نسطوری و آیین مانی و زرتشت و اطلاعاتی پیرامون سرزمین ایران بود، ضرورت داشت برای آشنایی با این اسناد، محققان و پژوهشگرانی در زمینهی کشور مبدأ این ادیان نیز تحقیق و پژوهش نمایند. لذا، با راه اندازی مؤسسهای تحت عنوان «دون خوانگ شناسی»، بخشی نیز به ایران شناسی اختصاص یافت و تعدادی از پژوهشگران این مؤسسه در واقع جزو نسل اول ایرانشناسان معاصر چین به شمار میروند. از آن زمان تاکنون، صدها محقق شناخته شده و ناشناس چینی، در زمینههای مختلف فرهنگی، جغرافیایی، دینی، سیاسی، اجتماعی، و هنری ایران به پژوهش پرداخته و صدها کتاب و مقاله منتشر کردهاند که بررسی تمامی این موارد و نام بردن از همهی آنان خود نیاز به کتاب مستقلی دارد. لذا، آنچه در پی میآید، فهرست ناقصی از ایرانشناسان برجستهی معاصر چینی است که در ۶۰سال گذشته در این زمینه فعال بودهاند.
۱-پروفسور جی شیانلین[۲۶]. رییس سابق دانشگاه پکن؛ و شرقشناس مشهور چین که از حامیان اصلی ایرانشناسی در چین معاصر به شمار میرود. نام برده از بنیانگذاران پروژهی بزرگ انتشار«سلسله کتابهای فرهنگ شرق» است و تا کنون بیش از ۵۰جلد کتاب علمی پیرامون فرهنگهای بزرگ و مشهور شرق تحت نظارت ایشان تألیف و منتشر شده است که تعدادی از این کتابها مربوط به فرهنگ و تمدن ایرانی است. در سال۱۳۷۷، به مناسبت یکصدمین سال تأسیس دانشگاه پکن، به پاس تلاشهای این شخصیت برجستهی فرهنگی به فرهنگ ایران و زبان فارسی، از سوی دانشگاه تهران دکترای افتخاری به ایشان اعطا شد. نامبرده در سال۱۳۸۹، در سن ۹۶سالگی دارفانی را وداع گفت.
۲-پروفسور جان خوننین[۲۷]. متولد سال۱۹۳۱، استاد بازنشستهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ جزو اولین دوره از فارغ التحصیلان رشتهی زبان فارسی و نخستین رییس بخش فارسی این دانشگاه(از سال۱۹۶۰ تا۱۹۹۶)؛ برندهی جایزههای ادبی افشار، جایزهی جهانی کتاب سال ایران در سال۱۳۸۲، دریافت لوح افتخار از رییس جمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران؛ نشان افتخار هفتاد سالگی تأسیس دانشگاه تهران؛ و همچنین برندهی جایزهی بهترین مترجم سال۲۰۰۳چین؛ مترجم و مؤلف دهها جلد کتاب و مقاله پیرامون زبان و ادبیات فارسی از جمله شاهنامهی فردوسی؛ شخصیتی وارسته و اخلاقی که برای تمامی اساتید زبان فارسی در چین حکم پیشکسوتی و پدری داشته و به حق میتوان به ایشان لقب پدر زبان فارسی در چین را داد.
از ایشان تا کنون بیش از جلد کتاب و دهها مقاله پیرامون ایران چاپ و منتشر شده است.
۳-پروفسور زن یانشن[۲۸]. متولد سال ۱۹۳۵ میلادی؛ فارغ التحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه کابل؛ استاد بازشستهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ سرویراستار فرهنگ دو جلدی چینی به فارسی و فارسی به چینی؛ برندهی جایزهی جهانی کتاب سال ایران به خاطر تألیف فرهنگ دو جلدی؛ دریافت لوح تقدیر از رییس جمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران؛ نشان افتخار هفتاد سالگی تأسیس دانشگاه تهران؛ مؤلف چند کتاب وجزوهی درسی آموزش زبان فارسی؛ مؤلف کتاب ضرب المثلهای فارسی به چینی و اصطلاحات چینی به فارسی؛ و صاحب دهها مقالهی تألیفی و ترجمه پیرامون زبان و ادبیات فارسی. وی در سال ۱۳۹۲ دار فانی را وداع گفت. از ایشان بیش از ۷ عنوان کتاب و دهها مقاله در مورد ایران منتشر شده است.
۴-پروفسور یه ایلیانگ[۲۹]. فارغ التحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی دانشگاه کابل؛ استاد بازنشستهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ رییس و برگزار کنندهی ۵ دوره سمینار ایرانشناسی در دانشگاه پکن؛ چهرهی ماندگار در رشتهی زبان فارسی و ایرانشناسی از چین؛ مؤلف و مترجم دهها جلد کتاب و مقاله پیرامون فرهنگ ایران و زبان فارسی؛ دریافت کنندهی لوح تقدیر از رییس جمهوری و وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی ایران؛ و نشان افتخار هفتاد سالگی تأسیس دانشگاه تهران.
از وی به عنوان پدر رشته ایرانشناسی معاصر در چین نامبرده میشود.
۵-خانم تن خویجو[۳۰]. فارغ التحصیل رشتهی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پکن در مقطع کارشناسی؛ دارای فوق لیسانس از دانشگاه تهران؛ استاد بازنشستهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ مصحح کتاب فرهنگ وفایی؛ همکاری در تدوین فرهنگ لغت فارسی به چینی و بالعکس؛ و مؤلف دهها مقالهی علمی و آموزشی پیرامون زبان و ادبیات فارسی.
۶-بی جونخه[۳۱]. متولد سال۱۹۴۱میلادی؛ فارغ التحصیل مقطع کارشناسی در رشتهی زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ شاغل به عنوان مترجم در مؤسسهی نشریات پکن؛ همکاری در تدوین فرهنگ لغت فارسی به چینی و بالعکس؛ مترجم دهها کتاب و مقاله پیرامون فرهنگ ایران و زبان فارسی؛ همکاری در تدوین اغلب کتابها و نشریاتی که پیرامون ایران چاپ و منتشر شده است. ایشان در سال۱۹۸۹ فوت نمودند.
۷-گو مورو[۳۲]. متولد سال۱۸۹۲ میلادی؛ ادیب و شاعر مشهور معاصر چین؛ معاون نخست وزیر و رییس فرهنگستان هنر چین؛ اولین رییس سازمان میراث فرهنگی چین؛ نخستین مترجم رباعیات عمر خیام به زبان چینی؛ از بنیانگذاران شعر نو در این کشور.
۸-خانم لیو بائوجین[۳۳]. جزو نخستین فارغ التحصیلان زبان فارسی دانشگاه رادیو تلویزیون چین؛ جزو نخستین گویندگان بخش فارسی رادیو بین المللی چین؛ و نویسندهی چندین مقالهی ارزنده پیرامون زبان و ادبیات فارسی.
۹-خانم دکتر وانگ ایدن[۳۴]. فارغ التحصیل مقطع کارشناسی زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه پکن و کارشناسی ارشد و دکترا از دانشگاه تهران(نخستین چینی دارای مدرک دکترا زبان فارسی از دانشگاه تهران)؛ از شاگردان مورد توجه مرحوم دکتر سید جعفر شهیدی؛ رییس سابق بخش فارسی دانشگاه پکن؛ استاد زبان فارسی دانشگاه پکن؛ رییس مرکز پژوهشهای فرهنگ ایران در دانشگاه پکن؛ از مترجمان شاهکارهای ادبی ایران(دفتر چهارم مثنوی)؛ و صاحب تألیفات زیاد به صورت کتاب و مقاله پیرامون فرهنگ ایران و زبان فارسی، از جمله تصحیح بخش چین کتاب جامع التواریخ رشید الدین فضل الله که نسخهی فارسی آن توسط نشر دانشگاهی در ایران و نسخهی چینی آن در چین منتشر شده است.
۱۰-پروفسور سونگ شیان[۳۵]. از محققان بخش تاریخ فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ پژوهشگر برجستهی طب سنتی، به ویژه مبادلات پزشکی میان ایران و چین؛ مؤلف کتاب دو جلدی«داروها و نسخههای پزشکی ایرانی وارد شده به چین» و «نسخههای پزشکی خوی خوی(مسلمانان چین)».
۱۱-شینگ بینگ شون[۳۶]. فارغ التحصیل زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ دو دوره رایزن فرهنگی چین در ایران؛ مترجم دیوان حافظ به زبان چینی؛ مؤلف کتاب فرهنگ ایران؛ نویسندهی چندین مقالهی ارزشمند در معرفی آثار و مفاخر فرهنگی ایران.
۱۲-پن چینگ لینگ[۳۷]. استاد باز نشستهی فرهنگستان علوم اجتماعی شانگهای؛ عضو مرکز پژوهشهای فرهنگ ایران در دانشگاه پکن؛ مترجم تعدادی از آثار ادبی ایران از روسی به چینی؛ نویسندهی کتاب«فردوسی سالار شاعران»؛ مؤلف و تدوین کنندهی کتاب« زرتشت آیین روشنایی»؛ مترجم برگزیدهی اشعار و داستانهای کوتاه ایرانی.
۱۳-جانگ خویی[۳۸]. از فارغ التحصیلان زبان فارسی دانشگاه پکن؛ مترجم برجستهی مؤسسهی انتشارات زبانهای خارجی پکن؛ مترجم اشعار رودکی و دفتر ششم مثنوی از شاهکارهای ادبی ایران؛ مترجم کتاب قابوسنامه؛ مترجم دهها کتاب و داستانهای کوتاه ایرانی به زبان چینی.
۱۴-یوان ونچی[۳۹]. متولد سال۱۹۴۰میلادی؛ محقق برجسته و باز نشستهی مؤسسهی ادبیات خارجی فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ از فارغ التحصیلان رشتهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ مترجم دفتر سوم مثنوی، اوستا، تاریخ ایران، داستان رستم و سهراب، منتخب قصههای ملانصیرالدین، مجموعهی ده جلدی کتابهای کودکان؛ و تألیف چندین مقالهی ارزشمند پیرامون زبان و ادبیات فارسی. ایشان درحال تدوین فرهنگنامهی تصوف در ادبیات فارسی به زبان چینی است.
۱۵-خانم موخونگ یان[۴۰]. فارغ التحصیل زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ محقق برجستهی بخش ادبیات خارجی فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ حضور یک ساله در دانشگاه تهران برای فرصت مطالعاتی؛ مترجم دفتر اول و دوم مثنوی؛ مؤلف کتاب دو جلدی شعر سپید ایران؛ مترجم چهل داستان از چهل نویسندهی معاصر ایرانی؛ و مولوی پژوه معاصر چینی.
۱۶-پروفسور خه نایین[۴۱]. از فارغ التحصیلان زبان فارسی دانشگاه پکن؛ استاد دانشگاه تربیت معلم پکن؛ مترجم گزیدهای از آثار سخنسرایان برجستهی ایران همچون فردوسی، حافظ، خیام، عطار، رودکی، سعدی، ناصرخسرو، سنایی، مولوی، بهار و دهخدا و بخشی از کتاب اوستا، به زبان چینی.
۱۷-خانم ون یه سون[۴۲]. از نخستین فارغ التحصیلان و استاد بازنشستهی زبان فارسی دانشگاه رادیو تلویزیون؛ از نخستین گویندگان بخش فارسی رادیو بین المللی چین؛ رییس سابق بخش فارسی دانشگاه رادیو تلویزیون چین؛ نویسنده و مترجم مقالات متعددی پیرامون زبان و ادبیات فارسی.
۱۸-خانم لیشیانگ[۴۳]. فارغ التحصیل رشتهی زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ استاد بازنشستهی زبان فارسی دانشگاه پکن؛ همسر پروفسور جان هون نین؛ مؤلف تعدادی از کتابهای آموزش زبان فارسی برای تدریس در دانشگاه پکن و سایر دانشگاههای چین.
۱۹-خانم لیو خی[۴۴]. فارغ التحصیل دانشگاه پکن در رشتهی زبان فارسی؛ استاد زبان فارسی دانشگاه زبانهای خارجی دانشگاه شانگهای؛ استاد اعزامی برای تدریس زبان چینی در دانشگاه شهید بهشتی؛ و مؤلف کتاب«جامعه و فرهنگ معاصر ایران».
۲۰-دکتر ضمیر سعدالله زاده. از قوم تاجیک و فارغ التحصیل زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه دوشنبه در تاجیکستان؛ استاد دانشکدهی ادبیات دانشگاه سین کیانگ؛ برگزار کنندهی چندین دوره کلاس آموزش زبان فارسی در دانشگاه تربیت معلم سین کیانگ؛ محقق سابق فرهنگستان علوم اجتماعی سین کیانگ؛ مؤلف یک دوره کتاب آموزش زبان فارسی به زبان اویغوری؛ و نویسندهی چندین مقالهی علمی پیرامون مقایسهی تطبیقی میان زبان فارسی و اویغوری.
۲۱-دکتر چن تونگ[۴۵]. فارغ التحصیل زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ استاد سابق زبان فارسی در دانشگاه پکن؛ استاد فعلی زبان فارسی در دانشگاه زبانهای خارجی دانشگاه شانگهای؛ رییس سابق دانشکدهی زبانهای خاوری همین دانشگاه؛ نویسندهی چندین مقاله پیرامون فرهنگ و زبان فارسی و مذهب شیعه(پایان نامهی دکترا)؛ و فعلا به عنوان نفر دوم بخش فرهنگی سفارت چین در تهران مشغول میباشد.
۲۲-دکتر جانگ لیمینگ[۴۶]. فارغ التحصیل زبان فارسی از دانشگاه پکن؛ گذراندن دورهی یک سالهی آموزش زبان فارسی در ایران؛ استاد شاغل زبان فارسی در دانشگاه لویانگ؛ و صاحب تألیفاتی در خصوص زبان و ادبیات فارسی.
۲۳-دکتر شیگوانگ[۴۷]. دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد زبان فارسی از دانشگاه پکن و دکترا از دانشگاه تهران؛ رییس کنونی بخش فارسی دانشگاه پکن؛ و تألیف چند مقاله پیرامون فرهنگ ایران و زبان فارسی.
۲۴-پروفسور جووی لیه[۴۸]. رییس مؤسسهی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه زبانهای خارجی دانشگاه شانگهای؛ مسلط به زبان عربی؛ شخصیتی با نفوذ و تأثیر گذار در دولت محلی شانگهای؛ حامی مرکز مطالعات ایرانشناسی در این مؤسسه؛ و طرفدار همکاریهای علمی و پژوهشی میان ایران و چین.
۲۵-جائو ویمینگ[۴۹]. معاون مؤسسهی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه زبانهای خارجی شانگهای؛ مسلط به زبان انگلیسی؛ نویسندهی کتاب«ایران مدرن تا دوران پیش از قاجار».
۲۶-دکتر یائوجید[۵۰]. استاد دانشگاه یوننن؛ رییس مرکز مطالعات ایران در مؤسسهی مطالعات خاورمیانهی این دانشگاه؛ نخستین رییس مرکز کنفوسیوس در دانشگاه تهران؛ مسلمان و از نوادگان سید اجل عمر شمس الدین؛ بخ مدت یک سال با استفاده از فرصت مطالعاتی در دانشگاه تهران به تحقیق و پژوهش پرداخته؛ مترجم کتابهای شیعه در اسلام علامه طباطبایی و هرمز در استاد تاریخی چین؛ شخصیتی مثبت و علاقمند به ایران.
۲۷-جی کی یوان[۵۱]. استاد دانشگاه چونگچینگ در جنوب غرب چین؛ رییس مرکز مطالعات ایران در این دانشگاه؛ یک سال با استفاده از فرصت مطالعاتی در دانشگاه تهران به سر برده؛ محقق و پژوهشگر مسایل سیاسی و بین المللی ایران معاصر؛ نویسندهی مقالات متعدد پیرامون مسایل سیاسی روز ایران.
۲۸-موسی وانگ فنگ[۵۲]. استاد مسلمان دانشگاه نینگ شیا؛ رییس مرکز مطالعات این دانشگاه؛ یک سال در ایران به پژوهش و تحقیق پیرامون فرهنگ و جامعهی ایرانی پرداخته؛ نویسندهی کتاب«جامعه و فرهنگ ایران معاصر»؛ صاحب مقالات مختلف پیرامون روابط فرهنگی و تاریخی میان ایران و چین.
۲۹-ما پینگ[۵۳]. استاد و پژوهشگر مسلمان فرهنگستان علوم اجتماعی استان خودمختار مسلمان نشین نینگ شیا؛ نویسندهی مقالات متعدد پیرامون روابط فرهنگی و تاریخی بین ایران و چین و فردی علاقمند به گسترش همکاریهای علمی-پژوهشی میان دو کشور.
۳۰- دکتر ووچنگ[۵۴]. استاد روابط بین الملل دانشگاه شمال غرب شی ان؛ یک ماه با استفاده از فرصت مطالعاتی در ایران به سر برده؛ پایان نامهی دکترای ایشان در مورد کتاب ولایت فقیه امام خمینی(ره) بوده است؛ محقق و کارشناس مسایل سیاسی و بین المللی ایران؛ و نویسندهی مقالات متعدد پیرامون مسایل سیاسی و موضع ایران در قبال انرژی هستهای.
۳۱-دکتر وانگ جیانگ پینگ[۵۵]. درحال حاضر استاد دانشگاه تربیت معلم شانگهای؛ در گذشته محقق مؤسسهی ادیان جهان فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ پایان نامهی لیسانی ایشان در خصوص شخصیت امام خمینی(ره) بوده و پایان نامهی دکترایش تحت عنوان«واژهها و اصطلاحات اسلامی» در لندن به چاپ رسیده است؛ مقالات متعددی پیرامون مسایل اسلام، مسلمانان، و قیام مسلمانان یوننن در دوران سلسلهی چینگ تألیف نموده و علاقمند به گسترش روابط فرهنگی و علمی میان ایران و چین.
۳۲-خانم دکتر ایوجیه وانگ[۵۶]. محقق و معاون بخش مطالعات اسلامی مؤسسهی ادیان جهان فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ پایان نامهی دکترای ایشان در خصوص مذهب شیعه بوده است؛ و تعدادی مقاله پیرامون مذهب شیعه، فعالیتهای سیاسی شیعیان در خاورمیانه نوشته است.
۳۳-دکتر ووبینگ بینگ[۵۷]. استاد و پژوهشگر مسایل سیاسی و بین المللی خاورمیانه؛ فارغ التحصیل زبان عربی از دانشگاه پکن؛ پایان نامهی ایشان در خصوص نهضتهای شیعیان در خاورمیانه با گرایش به نهضت امام خمینی د رایران و امام موسی صدر در لبنان بوده که به صورت کتاب منتشر شده است.
۳۴-دکتر اسد سلیمان. استاد ادبیات اویغوری در دانشگاه سین کیانگ؛ دارای مقالات متعدد تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات اویغوری؛ نفوذ ادبیات فارسی در ادبیات اویغور؛ نفوذ شخصیتهای مهم ادبی ایران در آثار ادبای اویغور؛ و شخصیتی علاقمند به فرهنگ و ادب فارسی.
۳۵-خانم دکتر یولی[۵۸]. دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران؛ رییس بخش فارسی دانشگاه مطالعات خارجی پکن؛ نویسندهی چند کتاب آموزشی زبان فارسی برای دانشجویان چینی.
۳۶-خانم دکتر لو جین[۵۹]. دارای دکترای زبان و ادبیات فارسی از دانشگاه تهران؛ محقق و پژوهشگر فرهنگستان علوم اجتماعی چین؛ پایان نامهی ایشان تصحیح کتاب«چین نامه» نوشتهی مسیونر مشهور مسیحی ایتالیایی ماتیو ریچی که توسط محمد زمان به فارسی ترجمه شده است بوده و این کتاب پس از تصحیح در سال ۱۳۸۷ از سوی مرکز پژوهشی میراث مکتوب در تهران به چاپ رسیده است.
موارد ذکر شده تنها بخشی از محققان و پژوهشگران چینی هستند که در خصوص ایران فعالیت میکنند، غیر از اینها، هستند افراد دیگری که به عنوان ایرانشناس، به مطالعه، تحقیق و تألیف آثار پیرامون مسایل مختلف ایران میپردازند که در اینجا مجالی برای ذکر اسامی و فعالیتهای آنان وجود ندارد.
نتیجه گیری
مفهوم ایرانشناسی نه موضوعی است که تازه در چین مطرح شده باشد و نه به فراخور آن در این زمینه کاری جدی صورت گرفته است. باید این موضوع در خدمت اهداف دو کشور در آید و گذشته در اختیار حال باشد و ایرانشناسی بر اساس نیازها و ویژگیهای روابط امروزین دو کشور دنبال شده و توسعه یابد. با این همه، میتوان کلیهی پژوهشهای ایران در چین را وارد قلمرو وسیع ایرانشناسی دانست و ادعا کرد که امروزه ایرانشناسی در چین به صورت کامل شکل گرفته و به سرعت در زمینههای تاریخی و مذهبی به پیش میرود و در زمینههای جغرافیایی، منابع طبیعی، اقتصادی و اجتماعی اگرچه با کندی در حال حرکت است و از این جهت توسعهی ایرانشناسی در چین با فرصت بسیار مناسبی روبه رو است.
پیشنهادات:
- – در انجام تحقیقات ایرانشناسی بایستی سازمانهای علمی، ارگانهای دولتی و سازمانهای مردمی دو کشور که در زمینه های تاریخ، باستانشناسی، و اسناد و مدارک تاریخی کارهای پژوهشی و عملیاتی انجام می دهند، با هم در تماس بوده و با هم ارتباط برقرار سازند؛
- – بایستی ایرانشناسان چینی به هر بهانهای در ایران حضور یافته و در مورد مسایل ایران و زندگی مردم از نزدیک تحقیق و بررسی میدانی داشته باشند تا بتوانند واقعیتهای ایران را به خوبی درک کنند.
- – لازم است مبادلات و ارتباطات آنها با سازمانهای پژوهشی ایران هرچه بیشتر تقویت شده و زمینهی استفاده از منابع مشترک با آنان همکاری شود و از پژوهشهای در حال انجام آنها پشتیبانیهای مادی و معنوی لازم به عمل آید.
- – اجرای پروژه های مشترک ایرانشناسی و چین شناسی میتواند در تقویت دانش ایران شناسان چینی و چین شناسان ایرانی مفید و مؤثر واقع شود.
- – اعطای فرصت های مطالعاتی به دانشجویان و ایران شناسان جوان چینی میتواند بنیه علمی این رشته را در آینده تقویت نموده و گسترش دهد.
- – برگزاری دوره های کوتاه مدت آموزشی و تخصصی برای ایران شناسان چینی جهت آشنایی با واقعیتهای ایران امروز و منابع ایرانی بسیار مفید باشد.
- – اعطای بورس تحصیلی هر چه بیشتر در رشته ایران شناسی و زبان و ادبیات فارسی عامل مؤثری در تقویت این رشته برای آینده باشد.
- – تهیه فیلم های مستند از آثار فرهنگی و تاریخی ایران در چین و آثار قرهنگی و هنری چینی موجود در موزه های ایران برای جلب همکاری محققان چینی و جلب گردشگران چینی به کشور ایران موأکدا توصیه می شود.
- – موضوع ایرانشناسی در چین باید با مباحث مختلفی همچون اسلامشناسی، شیعهشناسی، خاورمیانه شناسی، روابط بینالملل، اقتصاد جهانی، جغرافیای جهان و… به خوبی با هم همپوشانی داشته و به صورت همه جانبه توسعه یابند.
- – تأمین و به روز رسانی منابع مکتوب و تصویری مورد نیاز ایران شناسان چینی یکی دیگر از مواردی است که در تقویت این رشته در چین مؤثر باشد.
- – برگزاری نشست هم اندیشی تمام مراکز و نهادهای علمی و پژوهشی ایرانی که در زمینه ایران شناسی فعالیت می کنند برای ترسیم خط مشی واحد و نقشه راهی عملی و برنامه های اجرایی با هدف هم افزایی توانایی ها و جلوگیری از دوباره کاری ها به منظور تقویت این رشته در چین و سایر کشورها لازم و ضروری است.