شفقنا آینده- سپیده رهایی؛ «چین» دومین قدرت بزرگ اقتصادی در دنیاست و تمام تلاش خود را دارد تا مهره ای به نام امریکا که اولین قدرت جهان بشمار می آید را از صفحه شطرنج جهان کنار بزند. در حال حاظر دومین قدرت دنیا با ایران تعاملات خوبی دارد که حتی نقشه راهبردی ۲۵ ساله با ایران امضا کرده است، حتی در مذاکرات وین، به نفع ایران اظهارنظرهایی می کند، همان کشوری که در در دوره ریاست جمهوری احمدی نژاد در شورای امنیت علیه ایران رأی داد!
رویکرد مثبت امروز چین در قبال ایران این پرسش ها را به وجود آورده که اهداف اصلی از تعمیق این ارتباط نسبت به گذشته چیست؟ ایران در این بازی چه چارچوبی را رعایت کند تا در نهایت بهره و سود لازم را برده باشد؟
خبرنگار شفقنا با حامد وفایی تحلیلگر مسائل چین در این باره به گفت وگو پرداخته است:
*برخی معتقدند نگاه به سمت شرق در کشور بسیار تقویت شده و آن را مناسب نمی دانند. تحلیل شما از تقویت ارتباط ایران با شرق چیست؟
نکته ای که وجود دارد و در سیاست خارجی کشور به آن احتیاج داریم، تعادل و توازن است که نکته کلیدی بشمار می آید. چه با شرق و چه با غرب باید بتوانیم بین قطب های مختلف در نظام بین الملل برای روابط خارجی خود یک تعادل و توازنی را تعریف کنیم که متناسب با منافع ملی ماست. آن اصلی که حضرت امام(ره) بیان کردند نه شرقی و نه غربی، بسیار اصل مترقی و هشمندانه است. به این معنا که نه وابستگی به شرق و نه وابستگی به غرب داشته باشیم. دقیقاً به معنای هم شرقی و هم غربی است، هم با شرق رابطه داشته باشید و هم با غرب رابطه داشته باشید و نه به شرق و نه غرب وابستگی داشته باشید که باید این را تبیین کرد. اگر رویکرد سیاست خارجی ما در مواجهه با قدرت های بزرگ، فرامنطقه ای و قدرت های منطقه ای این سیاست توازن و تعادل باشد منافع ملی کشور را بدست می آوریم.
مسائل سیاست خارجی ربطی به مسائل سیاسی ندارد و موضوع منافع ملی است، اگر به هر دلیلی و در هر دولتی به غرب گرایی روی بیارویم، ضربه می خوریم و اگر هم به شرق گرایی روی بیاوریم، ضربه می خوریم. آن جایی که منافع ملی ما استحصال می شود محلی است که توازن و تعادل را بین قدرت های شرقی و غربی متناسب با روابطی که با آنها داریم و متناسب با نیازهایی که دو طرف دارند تعریف و تبیین کنیم همچنین کشورهای دیگر نیز این چنین هستند. در حال حاضر ترکیه، عربستان و رژیم صهیونیستی به لحاظ استراتژیک و اهدافی که در نظام بین الملل دارند در اردوگاه چین نیستند. سعودی ها کشوری هستند که اگر فردا در شورای امنیت رای گیری شود امریکا را کنار بگذارد و به نفع چین رای بدهد، یا در سازمان ملل این کار را کند سعودی ها در اردوگاه امریکایی هاست اما روابط خود را با چینی ها به طوری تنظیم کرده که امروز شاهد هستیم همکاری های موشکی و اقتصادی بسیار گسترده ایی با چین دارند همچنین در حوزه انرژی نیز با چین کار می کند که می توان گفت عربستان توانسته تنظیم روابط کند که هم با غرب و امریکا یک مناسباتی داشته باشد، هم با چین مناسبات خود را نگه دارد. تنظیمی که بین این دو قطب انجام می دهد منافع خود را استحصال می کند.
چین و آمریکا اصلی ترین شریک تجاری یکدیگر هستند
کشور امریکا در حال جنگ تجاری با چین است، به یکدیگر ضربه می زنند، ولی اصلی ترین شریک تجاری کشور چین امریکاست و بالعکس! این تنظیم شرایطی را ایجاد می کند که منافع خود را استحصال کنید. اگر راه افراط و تفریط چه در غرب گرایی و چه شرق گرایی پیشه کنیم ضربه می خوریم. بعد از برجام در کشور شاهد این بودیم که در حوزه غرب گرایی بیشتر توجه شد و اگر بعد از برجام تعادل را حفظ می کردیم قطعاً بیشتر منافع ما تامین می شد. امیدواریم در این دولت و در این مدتی که سرکار هستند بتوانند این تعادل و توازن را حفظ کنند.
باید بین کشورهای بزرگ دنیا تعادل و توازن برقرار کنیم
رابطه با شرق حاصل کار دولت سیزدهم نیست
*با توجه به نگاهی که تا کنون وجود دارد، ایران باید چه ارتباطی برقرار کند که به نفع کشور باشد؟ رابطه با شرق باید به چه سمت و سویی برود که به نفع کشور باشد؟
توجه داشته باشید رابطه با شرق حاصل کار دولت سیزدهم نیست، آن توافق بلندمدت با روسیه در اصل در زمان آقای خاتمی امضا شد و چند بار تمدید شده و توافق بلندمدت با چین توسط وزیر خارجه چین و ایران در تهران در دوران دولت دوزادهم به امضا رسید. در ادامه آن سیاست ها بقیه کارها در این دولت انجام می شود ولی شعار دولت سیزدهم تقویت نگاه به شرق و تقویت ارتباط با همسایگان و تقویت مناسبات با کشورهای غیرغربی است. اگر این ناظر به توازن باشد یعنی در عین حال که مراودات و مناسبات ما با کشورهای غربی حفظ می کنیم، با کشورهای شرقی هم روابط خود را گسترش دهیم مثبت است ولی اگر به این سمت برود که دوره ای جدید از افراط و تفریط این بار با شرق تجربه کنیم قطعاً غلط است و هم با نگاه رهبری منافات دارد و هم با سیاست های اصولی نظام جمهوری اسلامی منافات دارد. فراموش نکنیم باید بتوانیم بین قدرت ها و کشورهای بزرگی که در دنیا وجود دارند تعادل و توازن را در روابط خارجی حفظ کنیم و در این صورت منافع ملی ما کسب می شود. مثلاً چین وقتی اصلاحات اقتصادی در داخل را شروع کرد برای اینکه توسعه در این کشور اتفاق افتد در سیاست خارجی و روابط خارجی باید اتفاقاتی می افتاد و در دوره های متمادی چین نزدیک به شوروی بود و آن زمان جهان دوقطبی و جنگ سرد، بود و چین در سایه شوروی قرار داشت. از زمانی که فاصله خود را با شوروی حفظ کرد و در عین حال با ایالات متحده هم مناسباتی را برقرار کرد، یک توازنی بین روابط با قدرت های آن روزگار برقرار کرد و توانست در روابط خارجی خود اتفاقات جدیدی را تجربه کند. اگر ما در سایه غرب یا شرق برویم حتماً ضرر می کنیم.
ما باید با روسیه و چین درعرصه بین المللی کار کنیم
* معتقدید چه با شرق و چه با غرب تعامل داشته باشیم، چالش هایی در پیش روست. این چالش ها در چه زمینه هایی هستند؟ دولت برای برطرف کردن این چالش ها باید چه راهکاری را در پیش بگیرد؟
چالش ها را باید تعریف کرد. یکسری چالش های دوجانبه ممکن است ایجاد شود مثلاً ایران با چین یا روسیه! این سطح پائینی دارد یعنی در حال حاضر ایران با چین سطح مناسبات دو کشور را ارتقا به مشارکت جامع راهبردی دادیم. وقتی دو کشور سطح روابط را به این شکل ارتقا می دهند چالش ها بین دو کشور کم می شود و شما با این کشور می خواهید روابط راهبردی بلندمدت، روابط جامع و همه جانبه و همچنین روابط مشارکتی برقرار کنید. قاعده این است که نباید مشکلی ایجاد شود ولی مسائل مقطعی بین افراد وجود دارد. موضوع چالش بنیادین ایجاد نمی شود. ولیکن با چین یا با روسیه در چند حوزه همکاری داریم. حوزه اول دوجانبه است که سطح برخوردها و چالش ها بسیار پائین است. در حوزه منطقه ای و تعاملات و تبادلات و ارتباطات منطقه ای است مثلا در خاورمیانه با چین تعاملات و مبادلاتی داریم. اخیراً نیز ایران، روسیه و چین در خلیج فارس و دریای عمان مانور مشترکی برگزار کردند که من اینها را به چالش تعبیر نمی کنم و از مسائل حرف می زنم و لازمه اش این است مسائل باید مدیریت شود. حوزه سوم ساحت بین الملل است که با روسیه و چین باید کار کنیم. در شورای امنیت، در سازمان بهداشت جهانی، در جوامع بین المللی و در سازمان های دیگر باید همکاری داشته باشیم. اگر درست بتوان روابط خود را با این کشورها مدیریت کنیم در سه ساحتی که عنوان کردم یعنی دو جانبه، منطقه ای و بین المللی موفق می شویم. این مثلثی است که هر قدر روابط ما با چین و روسیه هوشمندانه تر تنظیم شود در دو ضلع دیگر که مناسبات منطقه ای و بین المللی است به آنها نزدیک تر هستیم و آنها بیشتر حمایت از ما می کنند و هر قدر روابط ما با آنها آشفته تر باشد دو ضلع دیگر هم با مشکل مواجه می شود.
امضا ۲۵ ساله ایران و چین فقط نقشه راه است
*با توجه به امضای توافق راهبردی ۲۵ ساله با چین اظهارنظرات و انتقادات زیادی مطرح شد. به نظر شما دو کشور چگونه می توانند این توافق را محقق کنند و در کنار این موضوع ایران چطور می تواند از این فرصتی که بوجود آمده است، نهایت بهره را ببرد؟
اولاً فراموش نکنید این نه معاهده، نه توافقنامه هیچ چیزی نیست و تنها یک برنامه و نقشه راه است. مثل این است که من به شما بگویم من می خواهم با شما بلندمدت کار کنم و شما می گویید چه کارهایی می خواهید انجام دهید و من کارهای خود را بیان می کنم. شما می گویید از چه چیزهایی است؟ من می گویم در این حوزه ها باشد. اینها را روی کاغذ می نویسیم و این پایه ای برای این می شود که بلندمدت با هم کار کنیم. در اینکه بگوییم امروز یک نیرویی به فلان جا اعزام شود و گزارش تهیه کند، این پروژه است. آن برنامه و ۲۵ سال برنامه همکاری های ۲۵ ساله ایران و چین بشمار می آید و هیچ چیز دیگری نیست. وقتی می توان گفت این شروع شده چون مبنای این برنامه ۲۵ ساله مناسبات مشارکت جامع راهبردی است، وقتی می گوییم روابط با چین مشارکتی که باید نشان دهیم، وقتی می گوییم روابط جامع است یعنی همه حوزه ها را شامل می شود باید بگوئیم کدام حوزه هاست، وقتی می گوییم راهبردی و بلندمدت است باید برنامه بدهیم که چه اقداماتی می خواهیم انجام دهیم. ایران و چین روابط را دارند، از ما انرژی می خرند، صادرات و واردات داریم، ایران صادرات محصولات آبزیان به چین دارد و چین صادرات دارد و اینها برقرار است و باید دید در بلندمدت می خواهیم چه برنامه ایی را پیاده کنیم.
ایران هر روز برنامه خود را در قبال چین باید به روز کند
وقتی می توان گفت توافق بلندمدت با چین شروع شد که تمام ارگان های کشور که درگیر کار با چین هستند برنامه یکی دو دهه ای با چین داشته باشند. یعنی وزارت علوم برای همکاری دانشگاهی با چین برنامه داشته باشد، برنامه با چین مدام باید به روز شود چون چین کشوری است که امروز آن با فردا متفاوت است. سرعت تحولات در چین به شکلی است که غیرممکن است برای ۲۰ سال آینده الان برنامه بریزید. باید روابط خود را با چین مشخص کنید، این راهبرد است. وزارت علوم ما برنامه ۵ ساله برای تعامل با چین دارد؟ وزارت اقتصاد و وزارت نفت، وزارت نیرو و غیره همینطور باید برنامه بلندمدت داشته باشند و این یک جانبه نیست بلکه با طرف چینی هماهنگ شود و اهدافی تعیین شود و در این فضا می توان گفت برنامه ۲۵ ساله ایران و چین وارد فاز اجرایی می شود. اینکه وزیر دفاع به چین سفر کند یا وزیر خارجه چین به ایران بیاید قبل از این هم بوده است. ما احتیاج به برنامه داریم. گام اول، دیدار دو رهبر در تهران بود که روابط به سطح مشارکت جامع راهبردی ارتقا یافت. گام دوم، برنامه ریزی و یک نقطه راه بود که حوزه انرژی، دانشگاهی، هواوفضا و غیره را با چین می خواهیم کار کنیم و در همین زمینه نیز نقشه راه را کشیدیم. گام سوم، جزئی کردن این نقشه راه و به تدریج ورود به پروژه های بلندمدت است. پروژه بلندمدت فرق دارد با اینکه بگویم چین جاده در ایران بسازد. این قبلاً وجود داشت و چین جاده می ساخت، معنا و مفهوم راهبردی بودن روابط را باید درک کنیم. باید روابط ایران و چین رنگ و بوی راهبردی بگیرد. این حاصل نمی شود مگر اینکه تمام ارگان های دخیل در روابط با چین نگاه راهبردی به روابط داشته باشند. این نگاه راهبردی زمانی است برنامه ریزی بلندمدت وجود داشته باشد.
متاسفانه هنوز برنامه راهبردی با چین ترسیم نکردیم
* این برنامه ریزی بلند مدت وجود دارد؟
احساس من این است که هنوز این برنامه راهبردی را نداریم. اتفاقاً مطلبی که درباره دولت سیزدهم وجود دارد این که زودتر از اینها باید کار با چین را راهبردی کند. سفیر ما آنجا حضور دارد، سفارت چین در ایران فعال است و کارهای روتین انجام می شود. کشور چین کشور دوست ماست و مراوداتی داریم و نفت ما رامی خرد و این روابط برقرار است، احتیاج به برنامه ۲۵ ساله نداشت و این کارها انجام می شد ولی ما احتیاج به اتفاق نو داریم. این اتفاق نو را هنوز ندیدم رخ دهد یا تحولی اتفاق افتد. دوستان عنوان کردند در سفر آقای امیرعبدالهیان این کار شروع شده که امیدوارم این اتفاق افتاده باشد. اگر کار با چین شروع شده باید دستگاه سیاست خارجی ما و متولی روابط با چین از ارگان ها و دستگاه های مختلف باید برنامه های بلندمدت با چین را مطالبه کند که این نیاز به کارگروه و نیروی کارشناسی و شناخت چین دارد. نمی توان همینطور پیش رفت و بگوییم برای ده سال بعد این مقدار کار می کنیم. برنامه راهبردی ریختن الکی نیست و باید مطالعه دقیق داشته باشید. لازمه ماجرا این است که چیزی شبیه کارگروه چین، دبیرخانه چین باشد که ابتدا این کشوری که قرار است برای دو دهه با آن کار کنیم را بشناسیم. وقتی شناخت انجام شد، بر اساس آن برنامه ۲۵ ساله که حوزه ها را تعیین کرده به طور جزئی وارد حوزه ها شود و در حوزه ها شروع به برنامه ریزی های بلندمدت کند. این حالتی است که قدری از شرایط عادی متفاوت می شود .
*روابط ایران و چین را در آینده با توجه به فشارهای امریکا چطور ارزیابی می کنید؟
دو مطلب وجود دارد. اولاً اینکه چینی ها در دوران فشار حداکثری ترامپ که سخت ترین دوره بود و بیشترین تحریم ها علیه ایران وضع شد، همچنان به کار با ایران ادامه دادند و به نظر من، یک سیگنال قوی و مهمی بشمار می آید. یعنی چین خیلی راحت می توانست مثل ژاپن و کره بگوید از ایران نفت نمی خرم و هیچ مراوده ای نداریم و از تحریم ها فرار می کرد ولی این سیگنال مهمی دارد که در اوج فشارهای حداکثری علنی نفت از ایران می خرید. یک زمانی کشوری پنهانی از شما نفت می خرد و به اقدامات غیررسمی کاری نداریم. چین علنی اعلام کرد از ایران نفت می خریم و این در شرایطی بود که چین هزینه آن را پرداخت کرد. برخی از شرکت های تکنولوژی چین تحریم شدند، شرکت های کشتیرانی چین تحریم شدند. چینی ها نمی خواهند دل ما را خوش کنند و با ما تعارف ندارند، یک سیگنال و پیام در این اقدام وجود دارد که نشان می دهد چینی ها، ایران را می خواهند برای خود نگه دارند. جمهوری اسلامی هم به لحاظ جایگاه استراتژیک و هم به لحاظ جایگاه جغرافیایی و هم به لحاظ نفوذ در منطقه کشوری است که نمی توان آن را نادیده گرفت.
کشور چین سیگنال را در سخت ترین دوران ارسال کردند و این به معنای این است که می خواهند روابط خود را با ایران حفظ کنند. فاز دیگر که می گویید آینده چطور است، چینی ها در دورانی که برجام امضا شد رهبر چین به ایران سفر کرد و بعد به عربستان رفت. در همان دوره روابط ایران با غرب هم گسترش یافت و مناسبات ارتقا می یابد و این نشان می دهد چه در آن دوره و چه در این دوره می خواهد روابط خود را با ایران نگه دارد و امضای ارتباط این برنامه ۲۵ ساله، سال گذشته در اوج تحریم ها اتفاق افتاد. این را خطی بگیریم که بعد از برجام رهبر چین به ایران سفر کرد و در دوران فشارهای حداکثری ترامپ، جمهوری اسلامی روابط با چین را محفوظ نگه داشت، در حالی که روابط ما با کره و ژاپن صفر شد. با توجه به چنین موضوعی سال گذشته چین با ایران برنامه ۲۵ ساله می بندد. چین کشور پرجمعیتی دوم اقتصادی جهان و عضو دائم شورای امنیت است و با جدیت با ما برنامه دو دهه ای بسته است که نشان می دهد چین برای کار با ایران تمایل و برنامه دارد. اینکه ما چه مقدار بتوانیم از این ظرفیت تعامل مثبت با کشوری به نام چین که این میزان ظرفیت دارد، استفاده کنیم به هوشمندی و توازن و تعادلی برمی گردد که بیان کردم. آنها پا پیش گذاشتند و از دوران بعد برجام تا امروز در سه مقطعی که عنوان کردم جلو امدند و از این به بعد ما باید برنامه ریزی دقیقی درباره چین داشته باشیم؛ اول اینکه چین را به خوبی بشناسیم و در چارچوبی که آنها مدنظر دارند وارد شویم و با آنها کار کنیم و برنامه ریزی راهبردی داشته باشیم. وقتی از شناخت صحبت می کنیم این نیست که ظرفیت ها را بشناسیم بلکه هم ظرفیت ها و هم تهدیدات چین را باید بشناسیم.
ظرفیت ها و تهدیدات چین را بشناسیم
*با توجه به این که دولت به سمت روسیه و چین رفت است چین قابل اعتمادتر است یا روسیه؟
هیچ کدام. هیچ کشوری قابل اعتماد نیست. هیچ کشوری با ما عقد اخوت نبسته است. فراموش نکنیم یک دوره ای در شورای امنیت سازمان ملل متحد در دوره آقای احمدی نژاد چین علیه ایران در شورای امنیت رای داد. چین به این راحتی علیه کشوری رای نمی دهد و در آن دوره چین علیه ایران رای داد. این درس عبرت خوبی برای ماست. این مقوله نگاه به شرق با عنوان حکیمانه ای انتخاب شده است. نگاه به شرق است، نه پریدن در آغوش شرق! این اهمیت دارد. یعنی گردن ما خیلی به سمت غرب بوده و باید این گردن قدری کج کنیم و قدری به سمت شرق هم نگاه کنیم. مبنای نه شرقی و نه غربی اینجاست، باید استقلال خود را حفظ کنیم. یکی از مبانی انقلاب اسلامی استقلال بود و این استقلال نباید خدشه دار شود. هر کشوری برای ما محترم است اما در حد خویش! اگر کشوری پا را از چارچوب های خود فراتر بگذارد قطعاً باید تدابیری بیاندیشیم که تعامل کنیم یا خیر. تعارف هم نداریم، چین باشد یا روسیه باشد. ولیکن نکته ای که وجود دارد این است که امروز ظرفیتی که چین برای همکاری دارد واقعاً ظرفیت بی بدیلی است. امروز دشمنان چین برای رابطه با چین صف کشیده اند. ما با چین دوست هستیم و تکلیف ما مشخص است و باید از این ظرفیت استفاده کنیم. چین در خیلی از حوزه ها شبیه باتری بزرگ است که کشورها خود را به این باتری وصل می کنند تا شارژ شوند. شرایط اقتصاد تمام کشورها در پساکرونا و در روزگار امروز با رکورد مواجه است اما چین ۸ درصد رشد اقتصادی ثبت کرده است. باید از این ظرفیت استفاده شود. از یک سو با تدبیر و از سوی دیگر با شجاع و همچنین با احتیاط باید محاسبات بلندمدت خود را با کشور بزرگ همچون چین تنظیم کنیم تا منافع ملی کشور تامین شود.