علی محمد سابقی
در تاریخ هزار ساله ی ادبیات چین، آثار ماندگار و تأثیر گذار بیشماری توسط اندیشمندان و ادبای فرهیخته ی این ملت به وجود آمده که هر کدام در جای خود گنجینه ی پر باری از فرهنگ و هنر و حکمت و فلسفه و شعر و تاریخ مردم سخت کوش این سرزمین را شکل داده و پایه های محکم و استواری برای توسعه و پیشرفت آن فراهم ساخته و بعضا سبک و روند خاصی را در ادبیات چین به وجود آورده است که در این مقال امکان پرداختن به همه ی آنان وجود ندارد. در میان گنجینه ی بی شمار ادبیات کلاسیک چین، چهار کتاب به عنوان چهار ستون ادبیات و مهمترین آثار ادبی چین شناخته شده اند. که عبارتند از «رؤیای عمارت سرخ[۲]»،«داستانهای جنگی دوران سه پادشاهی[۳]»،«سفرنامه ی غرب[۴]»و«یادداشت های قهرمانان شویی هو[۵]». این چهار اثر در بین روشنفکران و ادبای این کشور از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده و تا کنون دهها شرح و نقد توسط نویسندگان معروف بر آنان نگاشته شده و بارها از سوی ناشرین مختلف در شکلهای گوناگون چاپ و برخی از آنان حتی به زبان های خارجی ترجمه و منتشر شده است که مورد استقبال علاقمندان جهانی به ادبیات چینی قرار گرفته است.
جایگاه مردمی این آثار ادبی چهارگانه کمتر از اهمیت آن در بین فرهیختگان و نویسندگان و منتقدان ادبی نبوده و ملت چین که شیفته ی ادبیات و هنر هستند ، آنان را همچون«شاهنامه ی فردوسی برای ایرانیان» از جان و دل دوست داشته و داستانهایش را به شکل های گوناگون برای خود و فرزندانشان بازگو کرده و به عنوان روح فرهنگ و ادبیات چین جایگاه رفیع آن را پاس می دارند.
در میان این چهار اثر ادبی مهم، «رؤیای عمارت سرخ» همچون گوهری درخشان خودنمایی کرده و بیش از سایرین مورد توجه هنرمندان قرار گرفته است. با توجه به جامع نگری موجود در این کتاب، تا کنون بارها داستان های آن به صورت اپرا، باله ، تئاتر، فیلم سینمایی و سریال های تلویزیونی از سوی نویسندگان و کارگردانان از جمله کارگردان مشهور چین، جانگ ایمو[۶]، اجرا شده و در جامعه ی چین از مقبولیت برخوردار و مورد استقبال مردم چین و سایر کشورهایی که به زبان آنان ترجمه شده واقع شده است. از این کتاب تا به امروز سه ترجمه به زبان انگلیسی صورت گرفته و منتشر شده که نشان دهنده ی اهمیت آن است.
آکادمی ملی هنر چین، مؤسسه ی پژوهشی ویژه ای را برای تحقیق پیرامون مسایل مختلف ادبی و هنری مجموعه ی «رؤیای عمارت سرخ» با همین نام دایر نموده که تعدادی از محققین در زمینه ها و ابعاد مختلف آن به تحقیق و پژوهش مشغول هستند.
در پاییز سال ۱۳۸۲ جناب آقای احمد مسجد جامعی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی که بنا به دعوت آقای سون جیا جن وزیر فرهنگ چین به این کشور سفر نموده بود، در جریان افتتاح سومین هفته ی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در پکن، نشستی داشت با اساتید زبان فارسی دانشگاه پکن و مترجمین شاهکارهای ادبی فارسی به زبان چینی، که از سوی رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در این کشور ترتیب یافته بود. ایشان در این اجلاس، طی سخنانی عالمانه پیرامون روابط تاریخی ـ فرهنگی ایران و چین، با اشاره به شاهنامه و داستان ازدواج زال پدر رستم با شاهزاده ای چینی، گفت:« بر اساس این داستان، ایرانیان و چینیان نه تنها در طول تاریخ همیشه با هم روابط دوستانه داشته اند، بلکه بر اساس گفته ی فردوسی، با هم روابط خونی هم پیدا کرده ، و رستم پهلوان افسانه ای و قهرمان ملی ایران محصول این ازدواج است.»
جناب آقای مسجد جامعی در این نشست ضمن تقدیر و تشکر از مترجمین سختکوش چینی که با تلاش و جدیت در مدت ۶ سال هفت اثر مهم و شاهکار ادبی ایران همچون شاهنامه، مثنوی، دیوان حافظ، گلستان و بوستان سعدی، رباعیات خیام و اشعار رودکی را با همکاری رایزنی فرهنگی ایران به چینی ترجمه و منتشر ساخته اند، اظهار داشت:«روابط فرهنگی دو کشور در طول تاریخ، یک جاده ی دو طرفه بوده و فرهنگ و ادب ایران و چین از این داد و ستد و تعامل ها بهره ی فراوانی برده و مسیر تکاملی خود را طی نموده اند. حال که شما اساتید بزرگوار همت گماشته و گنجینه ای گرانسنگ از ادبیات فارسی را به چینی برگردانده و خدمت بزرگی به توسعه ی روابط فرهنگی دو کشور نموده اید، جا دارد جامعه ی فرهیختگان ایرانی هم در پاسخ به این سختکوشی و تلاش شما تعدادی از آثار مهم ادبیات کلاسیک چین را به زبان فارسی برگردانده و منتشر سازند تا مردم ایران هم از غنای ادبیات چینی بهره مند شوند. منتها در تحقق این ایده مشکل اساسی زبان چینی است، که متأسفانه در ایران کسی که به زبان و ادبیات چینی آن هم ادبیات کلاسیک چین آشنا باشد، حداقل در حال حاضر وجود ندارد. لذا انتظار می رود شما اساتیدی که با زبان فارسی آشنایی دارید، در این زمینه مارا یاری کنید تا بخش دوم این خدمت بزرگ یعنی ترجمه ی ادبیات کلاسیک چینی به زبان فارسی هم تکمیل گردد.» این پیشنهاد مورد استقبال فراوان اساتید مذکور قرار گرفت و جناب وزیر قول دادند که برای تحقق این خواسته، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی از هیچ کمک و همراهی دریغ نخواهد کرد. پس از پایان نشست، جناب آقای مسجد جامعی از اینجانب به عنوان رایزن فرهنگی ایران سؤال کردند که با توجه به حضور چندین ساله ی شما در چین و آشنایی با آثار مهم ادبی این کشور، آیا به این زودی امکان ترجمه ی چند اثر مهم ادبیات چینی به زبان فارسی توسط این اساتید وجود دارد؟ بنده در پاسخ گفتم:«با توجه به میزان آشنایی این اساتید با زبان فارسی و سختی کار ترجمه از زبان چینی، حداقل در کوتاه مدت این امر میسر نیست. پیشنهاد می کنم ابتدا یکی از آثار مهم ادبیات چین که به زبان انگلیسی ترجمه شده و حاضر و آماده است، به فارسی ترجمه و منتشر شود تا از این طریق آشنایی اولیه ای برای محققین و منتقدین ادبی ایران با ادبیات کلاسیک چین حاصل گردد سپس در قدم های بعدی کمیته ی مشترکی از مترجمین چینی و فارسی برای برگرداندن دیگر آثار تشکیل و با همکاری هم و در فرصت مناسب آثار بیشتری را به فارسی ترجمه و منتشر نمایند. جناب آقای مسجد جامعی ضمن موافقت با این پیشنهاد خواستار معرفی یکی از بهترین آثار ادبی شد که اینجانب بلافاصله کتاب داستانی«رؤیای عمارت سرخ» را پیشنهاد و توضیح دادم این کتاب، تنها یک اثر ادبی نیست، بلکه مجموعه ای از فرهنگ، آداب و رسوم ، فلسفه و روح ادبیات چینی است و ترجمه ی آن قدم مهمی در شناخت بن مایه های ادبی این کشور است. سپس یک دوره ی سه جلدی ترجمه ی انگلیسی آن را تهیه و در اختیار هیئت همراه وزیر قرار دادم تا در ایران نسبت به ترجمه و انتشار آن اقدام لازم صورت پذیرد.
هم اکنون بیش از دو سال از آن تاریخ می گذرد و این کتاب توسط یکی از دوستان[۷]در حال ترجمه است که امید است به زودی آماده، منتشر و در اختیار علاقمندان به ادبیات شرق به ویژه ادبیات کهن چین قرار گیرد. جهت آشنایی خوانندگان با این اثر ادبی، خلاصه ای از مطالب پیش گفتار کتاب که توسط جناب آقای ارشدی درحال ترجمه است به همراه اطلاعاتی که از منابع مختلف درباره ی این کتاب جمع آوری شده است در پی می آید.
معرفی کتاب «رؤیای عمارت سرخ»
پیشگفتار ناشر:
«رؤیای عمارت سرخ» که برخی اوقات به «رؤیای اتاقک سرخ» نیز ترجمه شده است، در بین رمان های چینی، اثر کلاسیک بزرگی محسوب می شود که در اواسط قرن هجدهم (۱۷۶۳میلادی) و در دوران حکمرانی امپراطور چی ین لونگ[۱] از سلسله ی چینگ[۲] نگاشته شده و در بیش از دویست سال گذشته همیشه در بین مردم از محبوبیت فراوانی برخوردار بوده است.
این کتاب محصول تضادها و نزاعهای درون طبقاتی دوران فئودالیسم چینی است. سلسله ی چینگ(۱۹۱۱ـ۱۶۴۴) آخرین سلسله ی امپراطوری چین بود. گرچه در این دوران، اوضاع کشور از ثبات نسبی برخوردار بود، ولی در واقع جامعه ی فئودالی و سلسله ی امپراطوری چین تقریبا در سراشیبی سقوط قرار داشت و تضادهای درونی آن در حال بروز و ظهور بود.
سلسله ی چینگ تمام اشکال استبدادی سلسله های قبل را به ارث برده و قدرت سیاسی کشور در دست طبقه ی اشراف و تیول داران بود، و قدرت سیاسی کشور به صورت استبدادی بسط و گسترش یافته بود.
با آغاز حکمروایی سلسله ی چینگ، اقتصاد اجتماعی به شدت تحت تأثیر جنگهای داخلی دچار بحران و از هم پاشیدگی شده بود. اگرچه پس از آغاز قرن هجدهم بر اساس اقدامات صورت گرفته از سوی طبقه ی حاکم برای بازگرداندن چرخه ی تولید، تا حدودی منجر به بهبود شرایط و توسعه ی اقتصادی شده بود و در دهه های آخر زمامداری امپراطور کانگ شی[۳](۱۷۲۲ـ۱۶۶۲) نه تنها کشاورزی احیا شد، بلکه در مسیر شکوفایی قرار گرفت و در اواخر سلطنت وی و دوران حکومت یونگ چنگ[۴]و چی ین لونگ، این کشور شاهد پیشرفت جدیدی در بخشهای کشاورزی، معدن، صنعت نساجی، سرامیک، نقاشی و دیگر زمینه ها بود و در این دوران بازرگانی و تجارت خارجی توسعه یافت و زمینه های اولیه ی سرمایه داری در حال شکل گرفتن بود.
ویژگی های دوران حکمرانی کانگ شی، یونگ چنگ، چی ین لونگ از سلسله ی چینگ، سلطه ی حاکمان فئودال و مورخان رسمی درباری است که این دوران را به «عصر طلایی» معروف کرده است. اما این توسعه ی اقتصادی هم نتوانست زندگی عموم مردمی که خارج از دایره ی درباریان و خاندان های وابسته بودند را بهبود بخشد. طبقه ی حاکم به زور مبالغ بی حد و اندازه ای را از توده های مردم که عموما کشاورز بودند دریافت و آن را صرف امور تجملی و خوشگذرانی های خود می کردند. در چنین شرایطی اشراف و نجیب زادگان، ملاکان بزرگ، بازرگانان ثروتمند، و ارباب زادگان محلی روز به روز فربه تر شده و در مقابل توده ی مردم در فقر مفرط و رنج فلاکت باری به سر می بردند. زمین کشاورزان به تدریج توسط اشراف و ملاکان به بهانه های مختلف غصب و آنان دچار تهیدستی شدید می شدند. این بهره کشی های ظالمانه تضاد های موجود بین طبقات حاکم و جامعه را تشدید و زمینه ی مقاومت و قیام و شورش های کشاورزان را به دنبال داشت. همراه با این ظلم و ستم ها، مقامات دولتی نوعی تفتیش عقاید ادبی را هم در پیش گرفته و به حبس و اعدام روشنفکرانی که دارای افکار مترقیانه بودند، پرداختند. آنان به بهانه های جمع آوری کتاب برای کتابخانه ی سلطنتی، اقدام به سانسور و غربال آثار بر جای مانده از قبل را که با منافع هیئت حاکمه در تضاد بود نموده و با برگزاری نظام امتحانات دولتی(برای گزینش افراد شایسته) به قصد فریب و تشویش اذهان عمومی ادامه دادند. اگرچه با همه ی این تمهیدات ضد مردمی افکار مترقیانه و مقاومت مردمی هرگز شکسته نشد، اما اثر مخرب خود را بر ایده های آزاد اندیشانه ی نوظهور بر جای گذاشت.
علاوه بر این، در میان خود طبقه ی حاکم نیز تضاد و منازعاتی بر سر تقسیم قدرت و ثروت بین طیف های سیاسی و گروه های مختلف بالا گرفت. به همین دلیل دوران حاکمیت چی ین لونگ، نقطه ی عطفی در مسیر سراشیبی و سقوط سلسله ی چینگ به حساب می آید.
چائو شیو چین[۵]، نویسنده ی کتاب «رؤیای عمارت سرخ» در چنین وضعیتی زندگی می کرد. اجداد وی که خود از نژاد هان[۶] بودند، بعد ها در زمره ی پرچمداران قوم منچو[۷](سلسله ی حاکم چینگ) در آمده و پست های بالایی در هیئت حاکمه و دربار امپراطوری به دست آوردند.
در اواخر دوران زمامداری کانگ شی و آغاز حکمرانی یونگ چنگ، نزاع سختی برای تصاحب تاج و تخت امپراطوری در میان طبقه ی حاکم در گرفت که منجر به درگیری اعضای خانواده ی سلطنتی شد. در سال پنجم حکومت یونگ چنگ(۱۷۲۷) خانواده ی چائو که بسیار مورد توجه امپراطور قبلی بود، متهم به اختلاس اموال عمومی شده و محکوم به مصادره ی اموال شده و در نهایت موجبات بدنامی و اخراج از دربار گردید. پس از این واقعه آنان مجبور به مهاجرت از جنوب کشور به پکن شده و چائو در حومه ی غربی شهر سکنی گزید. وی به حدی فقیر شد که حتی توان تأمین غذای روزانه ی خود را نیز نداشت. در چنین شرایط سخت و وضعیت فلاکت باری بود که چائو شیو چین نوشتن داستان «رؤیای عمارت سرخ» را آغاز کرد. مرگ فرزندش او را در غم عمیقی فرو برده و بیمار شد. وی که در اثر فقر توان تأمین هزینه ی معالجه ی خود را نداشت، در سال بیست و هشتم از حکمرانی چی ین لونگ(۱۷۶۳) در حالی که داستانش نیمه تمام مانده بود فوت کرد.
تضادهای موجود در طبقه ی حاکم در حال احتضار و مصیبت ها و فاجعه هایی که بر سر مردم و خانواده ی او آمده بود، چشمان چائو شیو چین را بر بسیاری از پدیده های ناهنجار اجتماعی آن روزگار باز کرد که او آن ها را با صراحت هرچه تمام تر در کتابش شرح داده است.
«رؤیای عمارت سرخ» کتابی است در خصوص منازعات سیاسی و داستانی سیاسی ـ تاریخی. تاوان ظالمانه نوشته ی «حکومت بر انداز» نویسنده را مجبور کرده تا ایده هایش را در پوشش و به روش غیر مستقیم ابراز نماید. لذا او در بخش آغازین کتاب می گوید:«از طریق نوشتن افسانه ای به زبان روستایی، تلاش کرده حقایق واقعی تجربیات خود را مخفی کند.» به عبارت دیگر او نمی توانست آشکارا حقایق عریان منازعات سیاسی عصر خود را بیان نماید. لذا گرچه او ادعا کرده که «در کتابش به هیچ وجه به حوادث جاری نپرداخته است» و «بن مایه ی داستان او عشق است» لکن این نویسنده ی بزرگ واقعگرا ،بد سگالی ها و خباثت های درونی و بنیادین سیاست بازی های جامعه ی خود را مورد هجمه ای تلخ قرار داده است. این داستان بلند در ظاهر عمدتا به عشق میان جوانی به نام پائو یو و دختری به نام تای یو می پردازد، ولی در واقع مؤلف با بیان داستان در قالب رویدادهای قصه، به شکلی هوشمندانه و مؤثر ایرادات نظام وجنایات طبقه ی حاکم را بیان داشته و آلام و طغیان توده های فقیر را تشریح و به درستی تناقضات اجتماعی موجود در آخرین دوره ی امپراطوری چین به همراه منازعات سیاسی آن زمان را به تصویر کشیده است.
در فصل چهارم کتاب، خطوط اصلی قصه پدیدار می شود. در این فصل مؤلف پرده از اختلافات طبقاتی بر می دارد. وی در این بخش در لفافه ی «دلربایی های مقامات رسمی» چگونگی زندگی چهار نجیب زاده ی ثروتمند و قدرتمند چین لینگ(نان کینگ امروز) به نام های جیا[۸]، شی[۹]، وانگ[۱۰] و شیوئه[۱۱] را تشریح می کند.
در جامعه ی فئودال «خانواده های اشرافی» به عنوان هسته های طبقه ی فئودال سالار، پشتیبان اصلی حکومت استبدادی بودند. امپراطورنیز بزرگترین حامی منافع آنان بود در حالی که درجات مختلفی از جکومت های محلی نیز ابزار اجرایی اعمال کنترل آنان محسوب می گشتند. چهار خانواده ی بزرگ جیا، شی، وانگ و شیوئه که شرح حال آنها در این داستان ذکر شده، نمونه ای از واحدهای تأثیرگذار سیاسی جامعه ی حاکم آن روز به حساب می آیند. چنین خانواده ها یی از بالا با دربار و از پایین با مقامات رسمی محلی مرتبط بوده و با قدرت حکومتی ناشی از استبداد فئودالی که در مرکزیت آن بود، شبکه ی کنترلی خاصی را تشکیل می دادند.
این داستان، به استضعاف کشاندن همه جانبه ی توده های مردمی توسط چهار خانواده ی بزرگ را بازگو می کند. خارج از عمارت خانواده ی جیا، مردم تا حد مرگ آزار می شدند، و در درون عمارت جیا نیز ظلم و ستم طبقه ی فئودال رسوخ کرده و کلفت ها دست کمی از بردگانی که یک به یک زیر پا له شده و محکوم به مرگند، ندارند. این خانه های با شکوه همچون «مکانی برای گل ها و درختان با طراوت بید و در عین حال منزلگاهی برای عیش و عشرت و تجمل» توصیف شده اند در حالی که در حقیقت چیزی جز یک کشتارگاه نبودند.
این داستان شرح بهره کشی های اقتصادی بی رحمانه ی توده های زحمتکش توسط خانواده های اشراف ،ملاکان بزرگ، تدارکاتچی های ثروتمند سلطنتی و غاصبان دانه درشت است. آنها ثروت خود را از طریق دزدی از مردم و ضمیمه ساختن اموال آنها به داراییهای خود، و سپس وضع اجاره های کمرشکن برای زمینهایشان، دریافت بهره های گزاف و ایجاد ارتباط با مقامات محلی و مکیدن سیری ناپذیر خون فقرا انباشته می کردند. عمارات مجلل، ثروت خیره کننده و تجملات بی حد و حصر آنها بر روی استخوانهای رنگ و رورفته ی مردم فقیر بنا شده بود.
این کتاب نمایشگر سرنوشت محتوم اینگونه خانواده ها است که مبتلا به منازعات درون گروهی و درون اجتماعی بودند. در پشت دیوارهای خانه هایشان قحطی، سیل و خشک سالی، دهقانان گرسنه را وادار می کرد تا زمینهای از دست داده ی کشاورزی خود را از طریق راه اندازی شورشهای مسلحانه باز پس گرفته وخواب راحت را از چشم حاکمان در حال سقوط بربایند در چهاردیواری خانه هایشان نیز بردگانشان علیه آنها قیام کرده و آسودگی خاطر را از اربابان زن و مرد خود سلب می نمودند. خود طبقه ی حاکم هم از درون از هم گسیخته شده و جناحهای مختلفی با منافع متضاد رو در روی هم قرار می گرفتند. ظاهر این عصیانگران همانگونه که در وجود اشخاصی همچون پائو یو و تای یو متجلی شده، نشانگر وجود روحیه ی سرکوب گرانه شدید در جامعه ی افراط گرای سلطنت فئودالی است.
فصل چهارم این کتاب نه تنها جمع بندی مضمون اصلی، بلکه اوج هنری این اثر نیز هست. نویسنده بر اساس اقتصائات موضوع داستان، طرح توطئه ای را می ریزد که بیان کننده ی منازعات سیاسی است. کامیابی و سقوط چهار خانواده ی بزرگ، خصوصا خانواده ی جیا در تمامی طول داستان مشاهده می شود. درحول و حوش این داستان، سه مجموعه از تناقضات بهم پیوسته و حل نشده باقی مانده که عبارتند از: تناقض بین طبقه ی حاکم فئودال و رعیت، افراطیون فئودال و شورشیان، و تناقضات داخلی بین طبقه ی حاکم. بروز وظهور غامض این سه دسته از تناقضات در سرتاسر قصه در نهایت منجر به ورشکستگی کامل خانواده ی جیا می شود. بنابراین کل ساختار وسیع، پیچیده و هنری داستان، با دقت هرچه تمامتر به هم بافته شده و در مجموع نمایه ای از درونمایه ی منازعات سیاسی را به شکلی کامل به دست می دهد.
داستان نه تنها از محتوای عمیق و تمایلات مترقیانه ی سیاسی برخوردار است، بلکه قالب هنری آن نیز به شکل بسیار زیبا وچشمگیر با این وجوه درهم آمیخته بطوری که خوانندگان را شیفته و مجذوب خود می کند. نویسنده درکمال هنرمندی با روشی که به کار می گیرد، تصویری نقاشی گونه ارایه می کند که در آن تک تک افراد به شایستگی و با ویژگیهای منحصر به فرد در کلیتی هماهنگ در هم می آمیزند. او با توصیفی مفصل و مشروح از زندگی روز مره ی شخصیتهای داستان، موفق شده است ویژگیهای فکری و احساسات منحصر به فرد و متفاوت آنها را به نمایش بگذارد. او با استفاده از ابزار گفتگو، مهارت فوق العاده ای از خود نشان داده و سخنان متفاوتی از زبان هر یک از شخصیتهای داستانش نقل نماید، به گونه ای که خواننده احساس می کند خود در صحنه حاضر و سخنان گوینده را می شنود. به همین جهت است که لوشیون[۱۲] نویسنده ی معاصر چین معتقد است«ظاهر این داستان به جهت ایده و روش، نقطه ی عطفی در سبک های سنتی نگارش محسوب می شود»روش بیان هنر مندانه ی آن در اقع در هم شکننده ی سنتهای پیشین است و صفحه ی جدیدی در ادبیات کلاسیک چین می گشاید.
با توجه به ویژگیهای عینی هنری این داستان بلند، بی شک این اثر وضعیت حاکم برجامعه را به خوبی تشریح و از زوایای مختلف به آن حمله کرده است. به همین دلیل گرایش اصلی آن فوق العاده عالی است. البته این بدین معنی نیست که این اثر از هر نوع عیب و نقصی مبرا است. خوشبینی و ایده های قضا و قدری و نیهلیستی نویسنده، نگاه تراژدیک به زندگی و پوچ و بیهوده انگاری جهان به همراه رویکرد فئودالی او به موضوعات مختلف، به روشنی نشان دهنده ی ریشه ی طبقاتی دورانی است که نویسنده در آن می زیسته و جهان بینی اثرش از آن الهام گرفته است.
چائوشیه چین، به دلیل فقر ومحرومیتی که دامنگیر وی و جامعه ای که در آن می زیست، شده بود، نتوانست اثر جاودان خود را به اتمام برساند. او تنها هشتاد فصل از کتاب را نوشت که تنها نسخه ی باقی مانده ی آن که مزین به حاشیه نویسی توسط چیه ین چای[۱۳]است، در دسترس است. البته چائو بیش از هشتاد فصل نگاشته بود ولی متأسفانه دستنوشته ی فصلهای آخر آن گم شده است.چهل فصل آخر داستان فعلی، اثر شخص دیگری بنام گائو نگو [۱۴]است که بعد از چائوشیه چین می زیسته وشرح عشقباری میان پائو یو [۱۵] و تای یو[۱۶] دراین تراژدی به قلم اواست. چهل فصل نگاشته شده توسط وی تأثیر هنری عظیمی بر کل داستان گذاشته است. پس از تکمیل داستان توسط وی، این کتاب که در ابتدا دارای هشتاد فصل بوده و به داستان سنگ مشهوربود، در سال ۱۷۹۱به صورت تکمیل شده در ۱۲۰ فصل چاپ شد و نام آن به «رؤیای عمارت سرخ» تغییر پیداکرد. گائونگو وقتی این داستان را تکمیل می کرد، بازنگریهای خاصی نیز در متن اصلی داشته و تغییراتی را در آن اعمال نمود. در نوشتن چهل فصل آخر، وی برخی اوقات با قصد اولیه ی چائوشیه چین تعارض پیداکرد و از نظر تصویر سازی و کمالات هنری به دلیل هوش کمتر، به مرتبه ی والای چائو دست نیافت.
دویست سال اخیرمعاصر، شاهد جنجالهای پر سر و صدایی درمورد این کتاب بوده است. قبل از جنبش ادبی چهارم ماه می ۱۹۱۹منتقدان بیشماری درباره ی آن به نقد پرداختند که به “سرخ شناسان قدیم” مشهوربودند.گرچه آنها دراین زمینه دیدگاههای متفاوتی با هم داشتند، لکن همگی از این اثر تعبیرهای ایدآلیستی داشته و معتقد به تحریف کتاب بر پایه ی منافع طبقاتی و ضروریات سیاسی بودند. پس از جنبش چهارم ماه می، گروه دیگری به نام “سرخ شناسان جدید” به رهبری نویسنده ی واپسگرایی به اسم هوشیه [۱۷]پیدا شدندکه این منتقدین در قبال داستان، از انگیزه ی سیاسی ولی واپسگرایانه برخوردار بودند. آن دوران شاهد خیزش ها و جنبش های توده ای علیه امپریالیسم و فئودالیسم بود. لذا هوشیه و پیروانش پراگماتیسم ارتجاعی و ایده آلیسم را تبلیغ می کردند و از طریق پژوهش هایشان با گسترش مارکسیسم در چین مخالفت می نمودند. لو هشون، نویسنده ی بزرگ، متفکر و انقلابی معاصر به شدت مخالف این «سرخ شناسان جدید» بود.
پس از تأسیس جمهوری خلق چین، با توجه به شرایط تاریخی جدید، جنجال پیرامون این کتاب نیز شکل جدیدی به خود گرفت. در سال ۱۹۵۴روشنفکران چپ گرا به رهبری مائو که شخصا ایده های واپسگرایانه ی هو شیه در بررسی ابن کتاب را مورد انتقاد قرار داد، در سراسر کشور به فعالیت پرداختند. لذا جنجال پبرامون این داستان بسیار شدید و حاد شد. اینگونه جنجالها در گذشته نیز مشاهده شده و در آینده نیز ادامه خواهد داشت[۱۸].
[۱] .Chi En Lung
[۲] .Ching
[۳] .Kang Shi
[۴] .Yung Cheng
[۵] .Cao Xiu Qin
[۶] .Han نژاد اکثریت مردم چین
[۷] .Man Chu
[۸] . Jia
[۹] . Shi
[۱۰] . Wang
[۱۱] . Xiue
[۱۲] – Lu Xiun
[۱۳] – Chie Yin Cai
[۱۴] – Gao Ngo.
[۱۵] – Pao Yu.
[۱۶] – Tai Yu.
[۱۷] – Hu Shie.
[۱۸] مقدمه ی ناشر انگلیسی «رویای عمارت سرخ» /انتشارات زبان های خارجی پکن/چاپ سوم۱۹۹۵٫