فهرست سرخط اخبار امروز،۲۳ /آذر/۱۳۹۹:
خودروسازی کره چگونه رشد کرد؟ // همانطور که عنوان شد خودروسازی کره با تکیه بر توانمندی داخلی، سالها به تولید خودرو پرداخت، طرفداران تفکر حمایت از تولید خودروی ملی معتقدند که سازوکارهای این کشور میتواند الگویی برای توسعه خودروسازی کشور ما باشد حال این سوال مطرح است که کره با چه زیرساخت و تفکری توانست بهعنوان خودروساز برتر جهان مطرح باشد؟آنچه مشخص است در کره حمایت ویژه از خودروسازی در اوایل دهه ۶۰ میلادی سبب شد تا این صنعت بعد از ۲۰ سال این امکان را به دست بیاورد تا صادرات گسترده خود را آغاز کند.تجربه کرهجنوبی نشان میدهد یک دولت مقتدر و هوشمند چگونه میتواند با حمایتهای عاقلانه و توجه خاص به ظرفیتهای داخلی توسعه خودروسازی و تبدیل کردن این صنعت به یک بازیگر اثرگذار در عرصه جهانی را فراهم کند. ریلگذاران صنعت خودرو در این کشور جنوب شرق آسیایی در اولین قدم خود برای حمایت از بنگاههای فعال در زمینه تولید خودرو، درهای خود را به روی واردات به مدت ۲۵ سال بستند و در این مدت بازار داخلی را در اختیار خودروسازان داخلی خود قرار دادند. طی ۵ سال ابتدایی (از سال ۱۹۶۲ تا ۱۹۶۷) واردات قطعات بهصورت SKD (قطعات نیمه کامل) از ژاپن و آمریکا انجام میشد و دولت وقت کره به دنبال این بود که شرکتهای فعال در قطعهسازی را تشویق به تولید کند. در این برنامه ۵ ساله داخلیسازی ۵۰درصدی مدنظر سیاستگذاران خودروی کرهجنوبی بود.بعد از طی کردن این دوره دولتمردان کرهجنوبی به سمت تولید مشترک با شرکتهای مطرح بینالمللی رفتند. طی سالهای ۱۹۶۸ تا ۱۹۷۴ صنعت خودروی کره وارد مرحله مونتاژ بهصورت CKD شد. بهطور مثال هیوندایی مونتاژ محصولات جنرال موتورز را با عمق داخلیسازی ۲۱ درصدی در برنامه داشت و کیا نیز مونتاژ یکی از محصولات مزدا با عمق داخلیسازی ۳۸ درصدی را آغاز کرد.در این دوره همچنین سیاستگذار وقت این کشور جنوب شرق آسیایی داخلیسازی ۱۰۰ درصدی را هدفگذاری کرد اما تا سال ۱۹۷۲ تنها ۵۰ درصد این هدفگذاری محقق شد.بعد از پایان این دوره مرحله سوم توسعه خودروسازی در کره آغاز شد. بین سالهای ۱۹۷۵ تا ۱۹۸۱ حرکت به سمت تولید انبوه از مسیر افزایش عمق داخلیسازی مورد توجه ریلگذاران صنعت خودروی کرهجنوبی قرار گرفت. البته آنها برای اینکه وارد مرحله تولید انبوه شوند با توجه به همکاریهایی که به خودروسازان ژاپنی داشتند سیستم تولید انبوه تویوتا را برای توسعه دراز مدت صنعت خودروی خود مورد توجه قرار دادند. در صنعت خودروی کره تا پایان سال ۱۹۷۵ عمق داخلیسازی به ۸۵ درصد رسید.آنها همچنین در پایان این دوره توانستند هدفگذاری صادراتی خود که ۷۵ هزار دستگاه از محصولات تولیدی شرکتهای خودروساز را شامل میشد را محقق کنند.از نکات قابل توجه در این دوره این بود که سیاستگذاران خودرویی در کره برای اینکه بتوانند به تولید انبوه دست یابند شرکتهای خودروساز خود را دستهبندی کردند تا آنها بتوانند تمرکز بیشتری روی تولید اقتصادی به لحاظ تعداد داشته باشند. بهطور مثال هیوندایی در این دوره تنها خودروی سواری تولید کرد. کیا هم روی تولید خودروهای تجاری سبک متمرکز بود. از سال ۱۹۸۲ به بعد نیز خودروسازی کرهجنوبی مسیر توسعه محصول و گسترش صادرات را در دستور کار داشت.تنوع در سبد محصولاتی خودروسازان کرهای از طریق گسترش مراکز تحقیق و توسعه (R & D) و داخلیسازی قطعات به میزان ۹۷ درصد اتفاق افتاد.در طی این چهار دوره یعنی از ۱۹۶۲ تا ۱۹۸۲ سیاستگذار خودرو در این کشور جنوب شرق آسیایی برنامهریزی دقیقی در ارتباط با بحث واردات را مورد توجه قرار داد.آنها با ممنوعیت ۲۵ ساله واردات خودرو به کشور کار خود را آغاز کردند و به تدریج که هدفگذاریهای خود را در ارتباط با داخلیسازی محقق میکردند از ممنوعیت واردات به سمت استفاده از ابزارهای تعرفهای و غیر تعرفهای، پلکانی کردن تعرفه در یک دوره ۱۰ ساله و در نهایت امضای قرارداد تجارت آزاد با اتحادیه اروپا و ایالات متحده آمریکا حرکت کردند. در این مسیر دو ابزار استفاده از موانع غیر تعرفهای و همچنین استفاده از ابزار مالیاتی نقش پررنگی در توسعه صنعت خودرو کرهجنوبی داشت.کرهایها توانستهاند با کمک ابزار مالیاتی انگیزه تولید و همچنین سیاستگذاری برای این صنعت را مدیریت کنند. البته توجه به مشوقهای صادراتی نیز مدنظر سیاستگذار کرهای قرار داشت.
الگوی مشارکتهای خارجی // بر خلاف صنعت خودروی کره که توجه به ظرفیتهای داخلی را بهعنوان مسیر توسعهای خود برگزید، چین مسیر نگاه به خارج و همکاری با خودروسازان مطرح بینالمللی را در دستور کار قرار داد.چینیها بر این امر واقف بودند که در تکنولوژیهای مورد نیاز برای تولید خودرو با استانداردهای جهانی دارای عقبماندگیهایی هستند، از این رو تلاش کردند با استفاده از حضور برندهای مطرح بینالمللی و ایجاد زمینه همکاری با آنها به نوعی مسیر میانبر را در توسعه خودروسازی بپیمایند. اهدافی مانند ارتقای سطح فناوری و تکنولوژی در خودروسازی و همچنین ایجاد تنوع و رقابت در بازار خودروی خود از مسیر حضور برندهای مطرح بینالمللی از جمله این اهداف بود. ریلگذار سیاستهای خودرویی در چین به تعبیری به سمت معامله با خودروسازان بینالمللی حرکت کرد. آنها بازار خود را در قبال انتقال دانش تولید و تکنولوژی مورد نیاز خودروسازان داخلی در اختیار برندهای مطرح جهانی قرار دادند. البته این کار بهصورت هدفمند و نه لجامگسیخته انجام شد. سیاستگذار خودرویی در این کشور پهناور آسیایی ذیل یک برنامه جامع که برای صنعت خودرو در سال ۱۹۹۴ طراحی کرد شرکای خارجی خودروسازان چینی را موظف کرد بخشی از قطعات مورد نیاز خود را از طریق شرکتهای چینی فعال در این زمینه تامین کنند. از این رو خودروسازان جهانی که علاقهمند بودند در بازار خودرویی چین حضور داشته باشند مجبور شدند دانش تولید و تکنولوژیهای مورد نیاز را به زنجیره خودروسازی این کشور آسیایی منتقل کنند. در کنار این محدودیت، شرایط دیگری نیز از سوی سیاستگذار چینی پیش پای خودروسازان جهانی قرار گرفت. از جمله اینکه چنانچه آنها قصد تولید خودروی سواری در خاک این کشور را داشتند علاوه بر اینکه باید با یک برند چینی این مهم را به سرانجام میرساندند موظف بودند یک خط تولید کامل موتور نیز در داخل چین راهاندازی کنند.ایجاد مراکز تحقیق و توسعه (R & D) توسط برندهای بینالمللی خودروساز در داخل چین از دیگر شرایط سیاستگذار کلان خودرو در چین بود. این برنامه تا سال ۲۰۰۶ در چین دنبال شد اما بعد از تحکیم پایههای خودروسازان چینی و توانایی آنها در تولید و عرضه محصولاتی با استانداردهای جهانی برنامه دیگری تا سال ۲۰۱۰ مورد توجه سیاستگذار خودرویی در این کشور آسیایی قرار گرفت.اما این ریلگذاری جدید چه بود؟ براساس هدفگذاری صورت گرفته طی ۵ سال قرار شد سهم بازار برندهای چینی در داخل کشور به ۵۰ درصد برسد و شرکتهای قطعهساز نیز به سمت ادغام حرکت کنند. آن طور که پیشبینی شده از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۲۰ طی یک دهه باید ۷۰ درصد قطعهسازان حذف شوند و تنها دو تا سه شرکت بزرگ قطعهساز در داخل خاک چین به منظور رقابت با هلدینگهای بزرگ قطعهساز جهانی، فعالیت کنند.
سمت و سوی خودروسازی ایران // حال با توجه به دو مثال کره جنوبی و چین و شرایط حاکم بر خودروسازی کشور کدام مسیر میتواند توسعه صنعت خودرو را محقق کند؟ آنچه مشخص است ابتدا باید سیاستگذار کلان الگوی خود و نقشه راه توسعه خودروسازی را مشخص کند. زیرا هر یک از دو مسیر یاد شده که پیش روی صنعت خودروی کشور قرار دارد به الزاماتی جهت تحقق نیاز دارند.اگر قرار است مسیر توجه به توانمندیهای داخلی بهعنوان چراغ راه توسعه خودروسازی مورد توجه قرار گیرد، باید همانند کره جنوبی در کنار ایجاد یک بازار انحصاری برای شرکتهای خودروساز داخلی از آنها بخواهیم تا به سمت تولید هدفمند، تقویت مراکز تحقیق و توسعه (R & D) به منظور ایجاد تنوع در سبد محصولات و همچنین توجه ویژه به مباحث کیفی حرکت کنند. اگر قرار است دیدگاه نگاه به داخل را سرلوحه کار قرار دهیم باید به مدیران ارشد خودروساز اعلام شود که استفاده از بازار انحصاری بدون تاریخ انقضا نیست بلکه مدت زمان حیات این بازار انحصاری مشخص است.باید از مدیران خودروساز برنامه خواسته شود تا آنها طی دورهای که از بازار انحصاری برخوردار هستند به گونهای برنامهریزی کنند که بعد از اتمام زمان یاد شده، علاوه بر کسب توانمندی برای رقابت با سایر برندهای جهانی در بازار داخلی، امکان حضور در بازارهای بینالمللی را نیز برای خود مهیا کنند. همان طور که کره جنوبی توانست طی یک برنامه ۲۰ ساله جایگاهی در بازارهای جهانی برای خود دست و پا کند.اما چنانچه قرار است چین را بهعنوان الگو مدنظر قرار دهیم باید الزامات مورد نیاز این الگو را نیز مهیا کنیم. چین توانست سرمایههای خارجی را به خدمت توسعه خودروسازی خود درآورد. بنابراین اگر میخواهیم مسیر چین را در پیش بگیریم باید شرایط را برای حضور سرمایههای خارجی در این صنعت بیش از پیش فراهم کنیم. باید با توجه به مزیتهای نسبی که در تامین مواد اولیه، نیروی کار ارزان و دسترسی به بازارهای منطقهای داریم خودروسازان جهانی را تشویق به سرمایهگذاری در صنعت خودروی کشور کنیم. همان طور که چین با بازی با برگ بازار داخلی خود توانست سرمایههای خارجی را به سمت خود بکشد، بازار بکر داخل نیز میتواند اهرمی برای جذب سرمایهگذاری شرکتهای بینالمللی خودروساز باشد.اما چینیها بازار خود را تحت شرایط و با برنامهریزی مشخص در اختیار خودروسازان بینالمللی قرار دادند.چینیها تنها به مونتاژ محصولات برندهای بینالمللی در خطوط تولید خود بسنده نکردند بلکه در قبال در اختیار قرار دادن بازار خود از برندهای جهانی خواستند تا تکنولوژیهای روز و همچنین فناوریهای مورد نیاز را نیز به داخل خاک این کشور منتقل کنند. فعال کردن توانمندی زنجیره قطعهسازی از مسیر الزام خودروسازان بینالمللی به تامین بخشی از قطعات از شرکتهای قطعهساز چینی نیز مورد توجه سیاستگذاران این کشور پهناور آسیایی قرار داشت.[/cl-popup]
اشرف غنی: راه آهن خواف -هرات ، طرحی تاریخی و حیاتی برای ۲ ملت است // رئیس جمهوری افغانستان در مراسم افتتاحیه مسیر ریلی خواف-هرات، این طرح را برای ۲ کشور ایران و افغانستان تاریخی و حیاتی دانست. محمداشرف غنی در سخنان مراسم افتتاحیه این خط آهن گفت: خوشحالم که امروز شاهد بهره برداری پروژه تاریخی و حیاتی راه آهن هرات خواف هستیم.افتتاح این مسیر مهم ، نتیجه تلاش های خستگی ناپذیر هر ۲کشور در بخش اتصال منطقه ای و رسیدن به رفاه اقتصادی آینده است. اتصال کشور افغانستان به شبکه ریلی ایران (از طریق راه آهن مشهد-بافق)، همچنین اتصال این کشور از طریق راه آهن ایران به کریدور بین المللی شمال جنوب (حوزه خزر، روسیه و شمال اروپا) و کریدور بین المللی شرقی – غربی اکو و تراسیکا (کشور ترکیه و جنوب اروپا) و نیز اتصال افغانستان از طریق راه آهن ایران به آبهای آزاد (بندرعباس و بندر چابهار در جنوب ایران) از جمله ابعاد و مزایای بین المللی طرح راه آهن خواف – هرات است. ضمن اینکه مسیر راه آهن خواف – هرات به رشد و توسعه سواحل مکران و افزایش مبادلات از طریق بندر جابهار به عنوان قطب حمل و نقل بین المللی کمک می کند.
وزیر راه: قابلیت جابهجایی ۶ میلیون تن بار و یک میلیون مسافر // پیشبینی میشود در سال نخست فعالیت مسیر ریلی خواف – هرات، سه میلیون تن بار و کالا و در سال نهایی افق این طرح، ۶ میلیون تن بار و کالا از طریق آن بین ایران و افغانستان جابهجا شود. با بهرهبرداری این مسیر خط آهن، سالانه یک میلیون مسافر از همین طریق بین ۲ کشور ایران و افغانستان رفت و آمد خواهند کرد. با راهاندازی خط ریلی خواف – هرات زنجیره حمل و نقل کالا در کریدور بینالمللی کامل می شود و کشور در خشکی محصور شده افغانستان از طریق این خط آهن و اتصال آن به مسیر ریلی در دست ساخت مشهد- بیرجند- زاهدان- چابهار برای صادارت، واردات و ترانزیت سهل و سریع و به آبهای آزاد در جنوب ایران دسترسی مییابد. وزیر راه و شهرسازی در آیین افتتاح راه آهن خواف- هرات گفت: این خط راه آهن قابلیت جابهجایی ۶ میلیون تن بار و یک میلیون مسافر را دارد. محمد اسلامی در افتتاح راه آهن تهران – هرات که بهشکل آنلاین(برخط) با حضور رییس جمهوری، برگزار شد، اظهار کرد : ۲۲۵ کیلومتر برای احداث راه آهن خواف- هرات در دستور کار قرار داشت که ۱۴۰ کیلومتر آن امروز به افتتاح میرسد و ۸۵ کیلومتر باقی مانده با همکاری بهتری به سرانجام می رسد تا پروژه به تکمیل برسد و بتوانیم از اتصال کامل آن بهرهمند شویم. حسین سنجرانی، فرماندار خواف نیز در این باره گفت: مسیر ریلی خواف به هرات یکی از طرحهای بسیار مهم ملی و بینالمللی است که نه تنها موجب افزایش ارزآوری اقتصادی، حمل ارزان و با صرفه کالا بین ایران و افغانستان میشود بلکه بر ثبات و امنیت، ظرفیتهای اشتغالزایی و ارتقاء وضعیت اقتصادی کل منطقه میافزاید. سنجرانیافزود: فعالیت راهآهن خواف – هرات با ایجاد ظرفیت حمل و نقل سالانه ۱۲ میلیون تن بار و کالا نقش موثری بر افزایش حجم صادرات و واردات و رونق اقتصادی افغانستان و توسعه مبادلات کشور دوست و همسایه شرقی با جمهوری اسلامی ایران دارد. بهرهبرداری از راهآهن خواف- هرات، گامی مهم در توسعه شبکه ریلی به شمار میرود که ضمن توسعه شرق کشور میتواند سهم ایران در ترانزیت کالا بین اروپا و آسیا را افزایش داده و جایگاه کشورمان در کریدورهای شرق به غرب را تقویت کند. احداث راه آهن خواف – هرات به عنوان ششمین خط آهن مرزی ایران با همسایگان منطقه، یکی از پروژههای مهم زیربنایی است که نقش بسیار بزرگی را در اقتصاد و توسعه ایران و افغانستان خواهد داشت. عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی نیز گفت: طراحی و ساخت راهآهن خواف در جنوب شرق خراسان رضوی به هرات افغانستان در غرب کشور یکی از دستاوردهای ملی مهم جمهوری اسلامی ایران است. محمد صفاییدلویی در گفتگو با خبرنگار ایرنا افزود: اجرای طرحهایی مانند خط ریلی خواف – هرات نقش مهمی در توسعه صادرات و مبادلات کالاهای کشورمان دارد. نماینده مردم گناباد و بجستان در مجلس شورای اسلامی همچنین گفت: راهاندازی این خط ریلی و اتصال آن به راهآهن در دست ساخت گناباد- بیرجند- زاهدان- چابهار نیز موجب سرعت و سهولت دسترسی بازرگانان ایرانی به کشورهای آسیای میانه، افغانستان و هند شده و هزینه فعالیت آنها را کاهش میدهد. توسعه و تقویت روابط اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی دو کشور با تسهیل صادرات و واردات کالا و مسافرت بین دو کشور، جابجایی و ترانزیت بیش از ۶ میلیون تن بار در چشم انداز بلند مدت، کاهش هزینه نسبی حمل و نقل و رفع انحصار حمل کالا از حمل و نقل جاده ای، افزایش ایمنی در ترابری منطقه و کاهش مصرف سوخت در مقایسه با حمل و نقل جادهای از جمله اهداف اجرای این طرح است. دسترسی مناسب ریلی افغانستان از طریق ایران به دیگر مناطق بین المللی اعم از آب های آزاد جنوب، منطقه قفقاز، ترکیه، عراق و اروپا و پوشش خدمات ترابری ریلی برای حدود یک میلیون نفر از مردم افغانستان در منطقه هرات نیز از اهداف دیگر اجرای این طرح است.[/cl-popup]
توافق چین و ایران برای ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع // مبادلات دوستانه بین چین و ایران سابقه طولانی دارد، هنگامی که چین طرح همکاری “کمربند و جاده” را در سال ۲۰۱۳ مطرح کرد، به عنوان یک کشور مهم در امتداد “کمربند و جاده” ارزش ایران برای چین افزایش یافت و این موضوع زمینه سفر رئیس جمهور شی جین پینگ به ایران در اوایل سال ۲۰۱۶ شد. از طرف دیگر، چین، ایالات متحده، روسیه، انگلیس، فرانسه، آلمان و ایران سرانجام پس از سالها مذاکره طاقت فرسا برای حل مسئله ی هسته ای ایران در ژوئیه ۲۰۱۵ به “برنامه اقدام جامع مشترک” (برجام) رسیدند، علاوه بر این شرایط این توافقنامه به صورتی بود که از سال ۲۰۱۶ اعمال می شد، بر این اساس تحریم هایی که سالیان دراز بر ایران تحمیل بود کاهش زیادی می یافت. دقیقا در چنین شرایطی، چین و ایران توافق خود را برای ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع در ژانویه ۲۰۱۶ اعلام کردند، در آن زمان، بسیاری از ایرانیان نسبت به توسعه آینده کشورشان خوش بین بودند، آنها تصور می کردند که روابط ایران و قدرت های اروپایی به خوبی توسعه خواهد یافت، علاوه بر این، سنت دیپلماتیک ایران در ابتدا طرفدار مبادلات با کشورهای اروپایی بود، بنابراین، پس از اعلام توافق چین و ایران برای ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع، نگرش ایران نسبت به روابط ایران و چین به اندازه کافی مثبت نبود، این امر باعث شد که چین گمان هایی درباره ایران داشته باشد. پس از روی کار آمدن دولت ترامپ در سال ۲۰۱۷، ایالات متحده در زمینه های مختلف از جمله سیاسی، اقتصادی، نظامی، دیپلماسی، انرژی و همکاری های بین المللی به طور فزاینده تحریم های شدیدی علیه ایران تحت عنوان “فشار حداکثر”اعمال کرد. به ویژه در ماه می ۲۰۱۸، ایالات متحده از توافق هسته ای ایران خارج شد که باعث وخامت ناگهانی روابط ایران و آمریکا گردید، سیاست دولت جدید ایالات متحده درمورد ایران تأثیر زیادی بر دیپلماسی کشورهای اروپایی با ایران داشت، تمایل ایران برای ایجاد روابط خوب با کشورهای اروپایی به تدریج از بین رفت و توسعه داخلی ایران با مشکلات زیادی روبرو شد، که ثبات اجتماعی آن را تحت تأثیر جدی قرار داد. در چنین حالتی، ایران باید جهت جدیدی برای همکاری بین المللی خود پیدا می کرد. از طرف دیگر، دولت ترامپ ضمن سرکوب کامل ایران، چین را نیز مورد هدف قرار داد و حملاتی تقریبا دیوانه وار به چین در زمینه های تجاری، فناوری، تبادل پرسنل و سایر زمینه ها آغاز کرد، در نتیجه، روابط ایالات متحده و چین دچار شکست جدی شده و دیپلماسی و روابط خارجی چین نیز دستخوش تغییرات جدید پیدا کرد.
توجه بیشتر چین و ایران به روابط دو کشور // در آگوست ۲۰۱۹ محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ایران به چین سفر کرد و طی این سفر در شبکه های اجتماعی گفت که برنامه ۲۵ ساله ای را برای یک مشارکت راهبردی جامع در پکن پیشنهاد کرده است. در ماه اکتبر، سفیر ایران در چین محمد کشاورزاده در نشست خبری با خبرگزاری دولتی ایران گفت که وزیر خارجه ایران “برنامه همکاری استراتژیک ۲۵ ساله ایران و چین” را پیشنهاد داده و ایران پیش نویس این طرح را ارائه داده است. در ژوئن ۲۰۲۰، دولت ایران تصویب “برنامه همکاری ۲۵ ساله ایران و چین” را اعلام کرد و در حال آماده سازی برای مذاکره با چین شد. در ماه اکتبر محمد جواد ظریف وزیر امور خارجه ی ایران به چین سفر کرد و با وانگ یی وزیر امور خارجه چین در مورد مشارکت استراتژیک جامع بین دو کشور مذاکره کرد. به ویژه قابل ذکر است که ظریف اولین وزیر امور خارجه بود که هنگام شیوع اپیدمی کووید-۱۹ در چین به چین تسلیت گفت. علاوه بر این، زمانی که چین در شرایط بسیار دشواری قرار داشت، ایران به چین کمک های ضروری (فرستادن ماسک) کرد؛ هنگامی که چین اساساً اپیدمی کووید- ۱۹ را کنترل کرد و ایران گرفتار اپیدمی کووید- ۱۹ شد، چین نیز کمک های قابل توجهی از جمله مواد پزشکی و تیم های پزشکی به ایران فرستاد. در نوامبر سال ۲۰۲۰ وزیر امور خارجه ایران جواد ظریف درمصاحبه ای با تلویزیون ماهواره ای فونیکس چین گفت که وی و وانگ یی وزیر امور خارجه چین هر دو موافقت کردند که توافق نامه ۲۵ ساله (همکاری استراتژیک جامع چین و ایران) را در اسرع وقت تکمیل و امضا کنند. شایان ذکر است که وانگ یی وزیر امور خارجه در دیدار خود با ظریف وزیر امور خارجه در ماه اکتبر گفت چین پیشنهاد ایجاد یک پلتفرم گفتگوی چندجانبه را در خاورمیانه و منطقه خلیج فارس “با فرض حفاظت از توافق جامع در مورد مسئله هسته ای ایران” ارائه می دهد. بیانیه عمومی وزیر امور خارجه چین نشان دهنده ی حمایت بزرگی از ایران است و همچنین تا حدود زیادی نگرش دوستانه چین را نسبت به ایران نشان می دهد.
مشکلات پیش روی چین و ایران در ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع // از زمانی که چین و ایران توافق خود را برای ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع در سال ۲۰۱۶ اعلام کردند، اگرچه روابط دو جانبه پیشرفت زیادی داشته است، همچنین در ویژگی های روابط دوجانبه تغییرات جدید و مثبتی ایجاد شده است، اما دو کشور هنوز در مسیر ایجاد یک مشارکت راهبردی جامع با مشکلات آشکار روبرو هستند. از لحاظ گزینه های دیپلماتیکی، تاکنون کشورهای پیشرفته اروپایی و آمریکا، حتی روسیه برای ایران جذابیت بیشتری نسبت به چین داشته اند، سنت تاریخی دوستی با کشورهای اروپایی هنوز هم در دیپلماسی ایران تاثیر دارد. از نظر بسیاری از ایرانیان، اگرچه چین در طول تاریخ مانند انگلیس، روسیه و ایالات متحده آسیب جدی به ایران وارد نکرده است، اما در روابط ایران و چین بازه زمانی خاصی نبوده که روابط دو کشور بسیار خوب باشد، روابط تاریخی ایران و چین فقط روابط عادی بین کشورها بوده است. علاوه بر این، از نظر عینی، به دلیل سو تفاهم و دلایل دیگر، تصویر فعلی چین در ایران هنوز نسبتاً منفی است، این عوامل توسعه فعال دیپلماسی ایران با چین را محدود کرده است. تردیدهای شدید داخلی در ایران درباره ی”برنامه همکاری ۲۵ ساله ی ایران و چین” و مخالفت با آن که توسط دولت تصویب شده است، تا حد زیادی می تواند موانعی را توضیح دهد که ایران هنگام ایجاد مشارکت راهبردی جامع با چین مواجه خواهد شد. از سوی دیگر، موقعیت ایران در دیپلماسی عمومی چین تاکنون برجسته نبوده است. اگرچه چین توجه زیادی به خاورمیانه دارد، اما جایگاه خاورمیانه در دیپلماسی چین در اولویت نیست، به علاوه روابط بین الملل در خاورمیانه پیچیده است، از آنجا که ساختار جهانی در حال تغییر است، عوامل بسیاری وجود دارد که ممکن است توسعه فعال دیپلماسی ایران در چین را محدود کند. به عنوان مثال، از طرفی اسرائیل و عربستان سعودی که ایران را دشمن شماره یک خود می دانند، و از طرف دیگر ایالات متحده آمریکا که مدتهاست شدیدترین تحریم ها را بر ایران اعمال کرده است، همچنین کشورهای برادرعربستان سعودی از دیدن افزایش چشمگیر روابط بین چین و ایران خوشحال نیستند. آیا این عوامل توسعه دیپلماسی چین نسبت به ایران را محدود می کند؟ به احتمال زیاد بله، مخصوصاً در این لحظه که روابط چین و آمریکا بسیار حساس است.
چشم انداز روابط چین و ایران // اگرچه هر دو کشور چین و ایران هم اکنون تمایل به بهبود روابط دوجانبه خود دارند، اما به طور عینی، ایجاد یک مشارکت استراتژیک جامع در مدت زمان کوتاه برای هر دو کشور دشوار است. در حال حاضر، هر دو کشور چین و ایران درک درستی از شرایط عینی یکدیگر ندارند، در رابطه با ذهنیت و نگرش بر طرف مقابل نیز برخی مشکلات وجود دارد، علاوه بر این، دو کشور هنگام توسعه روابط دو جانبه نظریه و اندیشه های زیادی دارند و اعتماد متقابل سیاسی بین دو کشور هنوز کاملا ناکافی است. از طرف چین، پکن باید دریابد که علت اصلی مشکلات در توسعه فعلی ایران چیست، همچنین چین باید درک کند که آیا ایران هنوز توانایی صعود و پیشرفت مجدد را دارد یا خیر. اگرچه ایران دارای یک سنت تاریخی و ایده معاصر “دیپلماسی گرایش به سمت غرب” است، اما چین همچنین باید بداند که تنوع دیپلماتیک یک نیاز ذاتی در دیپلماسی ایران است. البته، ایران نیز باید درک کند که هر چند روابط چین و آمریکا یکی از ملاحظات اساسی دیپلماسی چین است، اما تأثیر روابط چین و آمریکا بر سایر روابط دو جانبه چین رو به کاهش است. اگرچه رفتارهای دیپلماتیک چین در خاورمیانه نسبتاً ضعیف و متوسط است، اما چین دارای قدرت ملی برای حمایت از آرمان های دیپلماتیک خود است. هرچند قدرت های اروپایی و آمریکایی پیشرفته ترین موجودیت در کل جهان هستند، اما چین در زمینه های بیشتری در حال پیشرفت و حتی پیشی گرفتن از آنها است. به طور خلاصه، هر دو کشور چین و ایران هنگام توسعه روابط دو جانبه باید به طور جدی این دو موضوع را مورد توجه قرار دهند– طرف مقابل چگونه کشوری است؟ آیا طرف مقابل کشوری است که واقعاً به همکاری با آن نیاز است؟ برداشت های عینی چین و ایران و پاسخ های واقعی به این دو پرسش ، به طور مستقیم آینده توسعه روابط دو کشور را تعیین می کند. مترجم: سعیده زرین / انتهای پیام/[/cl-popup]
[cl-popup title=”خبرهای منتخب” show_on=”load” size=”l”]
[/cl-popup]